با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

شهید قربان (سعید) بورقی


شناسه


نام: قربان علی

نام مستعار: سعید

نام خانوادگی: بورقی

نام پدر: مرتضی

نام مادر: فاطمه (فوت: بهمن 1399)

تاریخ تولد: 1349

محل تولد: کرج

تاریخ شهادت: 6 اردیبهشت 1365

پدافندی فاو

محل شهادت: فاو

یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر

مزار: کرج، گلزار شهدای بی بی سکینه

سایر اطلاعات: برادر ایشان (جلال) نیز به شهادت رسیده است.


وصیتنامه


بسم الله الرحمن الرحیم

پس از حمد و ستایش خداوند تبارک و تعالی و درود بیکران بر خاتم انبیاء(ص) و سلام بر امامان معصوم(ع) و سلام بر امام مهدی(عج) منجی عالم بشریت و برپا کننده قسط و عدل و بر نائب بر حقش امام خمینی که خداوند سایه پربرکتش را بر سر همه ملل مظلوم جهان تا ظهور آقا امام زمان (عج) مستدام بدارد.  سلام بر شهدای به خون غلطان جبهه های نبرد حق علیه باطل و سلام بر خانواده معظمشان که خداوند به آنها صبر جمیل و اجر جزیل عنایت بفرماید.

انّا لله و انّا الیه راجعون: ما از خداییم و بازگشتمان به سوی اوست وامیدوارم که خداوند متعال بعد از شهادتم مرا با شهدای کربلا و با سالار شهیدان حسین بن علی(ع) محشور کند و شما ملت قهرمان و شهید پرور ایران همه دست به دست هم دهید و با اتحاد خود شرق و غرب را که مخالف اسلام هستند، نابود کنید. و تو ای برادر و خواهر عزیزم که در سنگر مدرسه، در صف نماز جمعه و در راهپیماییها به گفته امام عزیزمان در این جنگ چه پیروز شویم و چه شهید شویم، در هر حال پیروز خواهیم بود. انشاءالله.

و با سلام بر خانواده گرامی ام امیدوارم در پناه خداوند منان شکر گذار نعمت بی پایان پروردگار عزیز باشید. مجدداً در رابطه با وصایایم تأکید می کنم از همه حلالیت بطلبید و بگویید مرگ حق و حقیقت است. بالاخره باید این دنیا را وداع گفت.

دیگر عرضی نیست فقط بد رفتاری های من راببخشید.

خداحافظ همگی.

خداحافظ حضرت امام روحی الفداء

الحقیر سعید

پیام شهید: شما ملت غیور دست در دست هم دهید و با اتحاد خود، شرق و غرب را از بین ببرید.

 


زندگینامه


شهید قربانعلی (سعيد) بورقي سال 1349 در محمدآباد كرج ديده بجهان گشود.

وی در سن شش سالگي وارد دبستان دولتي شهيد محمد پرورش محمدآباد شد و تا كلاس چهارم در زادگاهش به تحصيل خود ادامه داد، ولي بعداز مدتي به علت نقل مكان به شهرك استاد مطهري وي وارد مدرسه علوي شد و سپس مرحله تحصيل راهنمائي را هم در مدرسه شهيد پرورش آغاز كرد و تا سال دوم راهنمائي به تحصيل خود ادامه داد.

با آغاز حركت ملت ايران عليه رژيم شاهنشاهي وي همگام با برادران و دوستان خود در راهپيمائيها و تظاهرات شركت فعال داشت و از همان ابتداي تشكيل بسيج به عضويت اين ارگان درآمد.

باحفظ سنگر مدرسه، سنگر دفاع از دستاوردهاي اسلام و انقلاب ثابت قدم بود با اينكه ازنظر سني چندان قادر به انجام بعضي امور نبود ولي درانجام هركاري كه ازدستش برمي آمد، كوتاهي نمي كرد و هر ماموريتي نيز به او محول مي شد، همواره به نحو احسن انجام مي داد.

سرانجام شور انقلابي عجيبي كه در وي بود، باعث شد با وجود كمي سن، آماده اعزام به جبهه شود ولي مسئولين هربار با درخواست وي مبني براعزام به مخالفت مي كردند. وی مادرش را جهت رضايت گرفتن از مسئولين بسيج، به بسيج ناحيه برده و از طریق مادرش رضايت برادران مسئول را بدست آورد.

وی براي اولين بار درسال 64 موفق شد به جبهه اعزام شود

(لازم به ذكراست كه مسئولين بسيج درهنگام ملاقات با مادر شهيد به وي مي گويند كه بعلت اينكه دو فرزند ديگر شما درجبهه مي باشند ما سعي مي كرديم از اعزام وي به جبهه ممانعت كنيم و مادرش نيز در جواب برادر مسئول بسيج مي گويد : هركس عاشق شد، ديگر نمي شود، جلوي او را گرفت)

سعید در لشگر 19 فجر(دريگان دريائي ) مشغول به خدمت شد و پس از گذراندن 3ماه با پايان يافتن ماموريتش به وطن خود بازگشت تااينكه بار ديــگر در اوايـل آذرماه سال 64 عازم كردستان مظلوم گرديده و در اين مدت كه دراين خطه (سقز) مشغول خدمت بود، مدتي در قسمت بي سيم چي دوشكا بود و بعد از آن مدتي را نيز بي سيم چي گردان ضربت نبي اكرم(ص) بود.

بعد از اتمام ماموريت به كرج آمد و مدت كوتاهي رادرمحل خود گذراند.

با مطرح شدن طرح كاروانهاي كربلا در نمازجمعه تهران، اولين كاروان از شهر خون و قيام (قم) آغازگر اين حرکت جديد بود و بدنبال آن سيل حرکت راهيان كاروانها از سرتاسر كشور راهي جبهه هاي حق عليه باطل گرديدند و سعید بورقي با مشاهده حركت عظيم كاروانهاي كربلا عشق حضور در جبهه سر تا پاي وجودش را فرا گرفت و پس از شش روز اقامت دركرج بعد از بازگشت ازجبهه كردستان، مجددأ براي سومين بار به نداي امام عزيز لبيك گفت و اين بار در ميان بدرقه گرم و پرشور برادران وخواهران حزب ا… كرج عازم جبهه هاي نور عليه ظلمت گرديد و در گردان علي اكبر از تيپ سيدالشهدا در سِمت پيك مشغول به خدمت به اسلام گرديد، تا اينكه در مورخه ششم اردیبهشت 1365 ساعت 7:40 دقيقه صبح ماموريت يافت كه به مسئولين محورهاي مربوطه در اطراف درياچه نمك، محور فاو بصره پيامي را برساند.

او بعد از اينكه اين ماموريت را انجام داد، پس از برگشت در نزديكي سنگر خود هنگاميكه قصد داشت، گزارش كار خود را ارائه دهد و جواب پيام را نيز به مسئولين خود برساند، خمپاره اي در نيم متري او منفجر شد و او به فيض عظماي شهادت نائل گشت.

در تاریخ یازدهم اردیبهشت 1365 پيكر مطهرآن شهيد در ميان پرشورترين تشيع جنازه درحاليكه 2برادر ديگرش درجبهه بودند، به خاك سپرده شد.


خاطرات


https://www.ali-akbar.ir/8559/%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%af%d8%aa-%d9%be%d8%b3%d8%b1-%d9%88-%d8%ad%d8%a7%d9%84-%d9%85%d8%a7%d8%af%d8%b1/

مراسم تشییع مادر شهیدان بورقی
مراسم تشییع مادر شهیدان بورقی

آثار


آثار تولید شده درباره شهید سعید بورقی

کتاب «قربانی راه عشق» روایتی شعرگونه از زندگی نامه شهید «شهید قربانعلی (سعید) بورقی» می باشد.

  • شاعر: سیده صدیقه عظیمی نیا
  • طراح: مریم مروج زاده
  • انتشارات: طلوع فردا
  • سال انتشار: 1396
  • تعداد صفحات: 12 صفحه مصور
  • گروه سنی: ب و ج

برشی از کتاب:

تفأل زدن واسه

تعیین نام، به قران

نام او را گذاشتن

هم «سعید » و هم « قربان»

روز و شبا گذشتن

تا این کودک قد کشید

قربان نام اصلیش بود

صداش می کردن سعید

همیشه از کودکی

قربان کرده عادت

نمازش را بخونه

کتاب قربانی راه عشق

تصاویر


 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن