با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

شهید فریبرز امیرکاویانی


شناسه


نام: فریبرز

نام خانوادگی: امیرکاویانی

نام پدر: فریدون

نام مادر: بورنگ

تاریخ تولد: 12 فروردین 1350

محل تولد: تهران

شغل: دانش آموز

تاریخ مجروحیت: 3 بهمن 1365

محل مجروحیت: شلمچه – شلحه صالحیه

عملیات: مرحله سوم کربلای 5

یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر

تاریخ شهادت: 18 بهمن 1365

مزار: تهران بهشت زهرا قطعه 29 ردیف 105 شماره 1

 


زندگینامه


شهید فریبرز امیرکاویانی در روز دوازدهم فروردین 1350 در شهر تهران چشم به جهان گشود.

وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد و به دلیل اینکه در سن 11 سالگی پدر خود را در سانحه رانندگی در جاده ساوه از دست داد، به عنوان فرزند بزرگ در کنار تحصیل به کار برق‌کشی نیز مشغول شد.

پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ، فریبرز به عنوان بسیجی راهی جبهه شد و در منطقه شلمچه در سن 15 سالگی رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد و سرانجام بر اثر اصابت ترکش به سر مجروح و به بیمارستان لقمان حکیم تهران اعزام شد و سرانجام در تاریخ 18 بهمن 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 


دستنوشته


دستنوشته شهید فریبرز امیرکاویانی
دستنوشته شهید فریبرز امیرکاویانی
دستنوشته شهید فریبرز امیرکاویانی

 


وصیتنامه


“و گمان نبرید که کسانی که کشته می شوند در راه خدا مرده اند بلکه آنان فرموده اند و در نزد خدا روزی می خورند (قران کریم )
با سلام به آقا امام زمان و با درود بر روان پاک شهیدان اسلام و بر امام عزیز آن پیر روحانی که همچون شمعی است که در محفل عالم می سوزد و انسانهای اندیشمند و دانا از وجود پاکش بهره مند شدند و با پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر ستمگر و دشمنان دین اسلام و کتاب عزیزمان قران چند کلمه بعنوان وصیت با ملت وخانواده ام از طریق برگه کاغذ به صحبت می نشینم .

ملت عزیز ما می داند که ما این پیروزی را با بهای سنگینی به دست آوردیم و باید به نگهداری آن بپردازیم. شما می دانید که ما چه خونهایی در سالهای چهل و یک و چهل و دو و در سالهای ۵۶ و۵۷ دادیم و چه عزیزانی که در زیر شکنجه های بی صفتان ساواک به این انقلاب هدیه کردیم .

ای مردم شما می دانید در این چند سال جنگ با عراق چه خون هایی که در پای این درخت نوپای اسلام که در سرزمین ما روئیده است ریخته شده و حال که این درخت باغبان پیری دارد با نام امام خمینی می خواهد ببار بنشیند باید یاری اش کرد.

بله ما باید دنباله رو امام حسین و هفتاد و دو تن و هر روزمان یوم العاشورا و هر جا که هستیم ارض کربلا باشد و باید مادرانمان و همسرانمان زینب و معلولین و مجروحین ما حضرت زین العابدین و کودکان ما علی اصغر و ونوجوانان ما حضرت قاسم و جوانان ما علی اکبر و پیران ما حبیب بن مظاهر باشند همانطور که هستند و ثابت کردند.

شما کجای دنیا سراغ دارید ارتشی که جوانان و نیروهای آنان ۱۵و۱۶و۱۷ ساله باشد آنچنان سیلی محکمی به دشمن بزنند که توان بلند شدن نداشته باشند؟ بله این مسائل برای ما باور کردنی است اما برای بعضی کسانی که قلبشان سیاه و دودآلود است هنوز فکر طاغوت در سر دارند و باور آن دردآور است

ایهاالناس شما اگر تاریخ اسلام را از صدر آن مرور کنید خواهید دید که چگونه همیشه حق بر باطل ستیز بوده البته حق است چه مصیبتها که بر اسلام وارد نکرده چه سختیها که بر اسلام وارد نکردند چه محاصره اقتصادی ها که نکردند چه کشتن ها که نکردند و چه شکنجه ها که نکردند چه تبعید ها که نکردند و چه شایعه ها که نساختند و چه زندانیها که نکردند همه و همه را شیعه تحمل کرد تا که به امروز پرچم اسلام به دست ما رسیده و ما باید جهان را در زیر سلطه این پرچم ببریم.

البته همه اگاهید که ما چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم. ما بایدادای تکلیف بکنیم اما مطمئن باشیم که پیروزیم زیرا پیامبر اکرم فرموده که که از سرزمین شرق قومی بپا خیزد و اسلام بر جهان سایه گسترده نماید و روایت است روزی اصحاب با پیامبر نشسته بود و پیامبر رو به اعراب کرد و گفت اگر شما من را یاری نکنید خداوند این امتیاز و این افتخار پرچم اسلام را از شما می گیرد و به قوم دیگر می دهد یکی از اصحاب پرسید که آن قوم چه کسانی باشند حضرت دست بر شانه سلمان فارسی اسلام گذاشت فرمودند قوم سلمان فارسی ، ما از این روایت می فهمیم که الان پرچم اسلام در دست ماست و ما زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی می باشیم بکوشیم و خون بدهیم سر در راه قران ببازیم تا بتوانیم به یاری خدا از زیر یوغ استکبار جهانی خارج شویم همانطور که شده ایم وسایر ملل از زیر بار جنایتکاران شرق وغرب وسایر دیو صفتان خارج سازیم انشا الله.
و اما یکی از مهمترین سخنم با شما این است که خاطر شهدا را فراموش نکنید گر چه آنان فراموش شدنی هستند و نکند شهیدانی را از یاد ببرید. همیشه خاطر شهیدان در جلو چشمانمان باشد همیشه مظلومیت شهدا که در غربت جان دادن شهدان و رشادت شهدا و آن دست و پا زدن شهدا همیشه جلو چشمشان باشد تا خون همیشه از دست ابر جنایتکاران و عاملان تجاوز در جوش باشد و سعی کند حتما پرچمی را که از دست شهدا بر زمین افتاده برداشته و راهش را تا اخرین قطره خون ادامه دهد.

ای مردم سختیها را تحمل باید کرد. باید کشته شد باید شهیدها داد و باید دست و پا ها داد تا پخته شویم و بعد از پیروزی خدای ناکرده غرق در غرورها و هوس خود نشویم همانطور که اصحاب در اثر نعمت به بیراهه رفتند و فنا شدند

و در آخر امیدوارم که خداوند عنایتی بفرماید و در فرج امام زمان تعجیل بفرماید

خدایا تو را به حضرت مریم خدایا تو را به پهلوی شکسته زهرا خدایا تو را به مظلومیت علی، خون شهدای اسلام را پایمال مگردان

آمین یا رب العالمین

و در آخر از شما می خواهم که مرا در جوار شهدای در بهشت زهرای تهران دفن کنید تا شاید به خاطر حرمت شهیدان من هم مورد عفو و کرم خدا قرار گیرم

و از مادرم خواهش می کنم اگر می خواهد امام حسین از او پیش خدا شکایت نکند بیش از حد گریه نکند زیرا امام حسین برای هفتاد و دو تن شهیدش زیاد گریه نکرد.

والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته

 


تصاویر


 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن