دیدار و تقدیر سردار تقی‌زاده از محمود روشن (نویسنده)

جسم‌هایی دور… دل‌هایی نزدیک…

دیداری پس از 3 دهه…

در یازدهمین روز آذر 1399 سردار حمید تقی زاده (فرمانده گردان علی اکبر از لشکر 10 سیدالشهدا) در دیداری گرم و صمیمی، از همرزم دیرین خود؛ محمود روشن ماسوله برای نگارش کتاب “اعزامی از شهر ری” تشکر و تقدیر کرد.

محمود روشن که پس از حدود 3 دهه، فرمانده خود را ملاقات می کرد، بسیار خرسند بود و خوشحال تر از این که ایشان کتاب 554 صفحه ای اش را خوانده و بسیار مورد توجهش قرار گرفته است.

• سردار تقی زاده در این دیدار، خطاب به روشن گفت:

کتاب را خواندم. متن بسیار روان و خوبی داشت. با آن که تجربه اول شما در نویسندگی است، اما خیلی خوب بود.

کتاب بسیار خوبی بود، بسیار خوب… و انصافا من از خواندن آن لذت بردم. صفحاتی از کتاب را 2 بار و بعضا 3 بار خواندم. معلوم است که با دل ، نوشته شده است.

شما با این کتاب، به شهدا ادای دِین کرده اید. کار شما؛ ماندگار است…

از نقاط قوت کتاب؛ پرداختن به جزئیات است. همچنین انسجام مطالب به خوبی رعایت شده بود. سبک زندگی شهدا و رزمندگان را به خوبی بیان کرده اید. مشخص است که زحمت بسیار زیادی برای نگارش این کتاب، کشیده شده است و به لطف خدا، در مجموعه کتب دفاع مقدسی که مطالعه کرده ام، جزء کتاب های بسیار خوب، محسوب می شود. اگر همه همینطور تکلیف خود را ادا می کردند، دیگر کاری روی زمین نمی ماند.

نکته قابل توجه دیگر آن بود که از همان زمان جنگ، موضوعاتی در ذهن من به عنوان سوال، باقی مانده بود که حالا با خواندن این کتاب، به جواب رسیدم. مثلا یکی از آن موضوعات؛ نحوه شهادت شهید امیرسیاوش مطلع بود. که فهمیدم شما در آخرین لحظات، با او بوده اید و به خوبی با جزئیات، آن لحظات را وصف کرده اید.

همه رزمندگان وظیفه دارند یاد آن ایام را گرامی بدارند و به وظیفه خود در جهت انتقال پیامها عمل نمایند. البته به حمد الهی امروز چندین نفر دیگر از همرزمان، مشغول نگارش خاطراتشان هستند.

شما هم به نظر من حیف است اگر که دوباره دست به قلم نشوید و این مسیر را ادامه ندهید… حیف است اگر این قلم، غلاف شود… از شما می خواهم دوباره شروع به نوشتن کنید.

• در ادامه، محمود روشن هم گفت:

باعث افتخار من است که جنابعالی وقت ارزشمندتان را صرف کردید. خوشحالم که کتاب، مورد توجهتان قرار گرفته است.

من این کتاب را با عشق نوشتم. عشق همان شهدا باعث شد بتوانم ادامه بدهم. درست است که روند انتشار کتاب، خیلی سخت و طولانی شد و بارها بازخوانی و بازنویسی شد، اما به لطف خدا و عنایت خاص شهیدان، بالاخره این اتفاق صورت پذیرفت. البته کارشناسان و مشاوران حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در مسیر نگارش کتاب، به من کمک کردند. آقای حاج نصرالله؛ رئیس بنیاد شهید شهرری نیز در معرفی کتاب، همکاری خوبی کردند و همچنین قول دادند این کتاب را در موزه بنیاد شهید شهر ری قرار دهند. دست اندرکاران سایت گردان علی اکبر نیز معرفی خوبی از کتاب داشتند.

به قول محمد اصفهانی که شعر علی معلم را می خواند:

جماعت! یه دنیا فرقه، بین دیدن و شنیدن

برید از اونا بپرسید که شنیده ها رو دیدن

شما و ما شنیده ها را دیده ایم…

من این کتاب را برای امروز و فردا ننوشته ام. درست است که امروز ممکن است مردم به دلیل شرایط سخت اقتصادی، مثل گذشته توانایی خرید کتاب نداشته باشند، اما بالاخره تحریم ها از بین می رود و گشایش ایجاد می شود. دوباره روزی می رسد که قدرت خرید مردم  بالا می رود و می توانند بیشتر کتاب بخرند.

بعدها که شاید ما دیگر نباشیم، جوانان این کتابها را می خوانند و می فهمند که چه اتفاقاتی در گذشته افتاده است. من کتاب را برای آن زمان نوشته ام.

این کتاب،برای من پر از خیر و برکت بوده است و اتفاقات خوبی به دنبال چاپ آن، برایم افتاده است. ازجمله: دیدار با خانواده شهید ابوالقاسم کشمیری و دیدن پدر و مادر فرهیخته و با صفای این شهید، ارتباط با خواهرزاده شهید منصور مهدی و…

• حاج اکبر اسماعیلی نیز خطاب به همرزم نویسنده خود گفت:

حاج محمود روشن؛ از سرمایه های گردان علی اکبر است.

وی خطاب به روشن گفت:

شما از همان زمان دفاع مقدس هم به سبب خوش رویی و خوش اخلاقی ذاتی‌ که داشتید، با بچه های گردان، ارتباط نزدیک داشتید. و اکنون هم با همرزمان، ارتباط خوبی دارید.

خاطراتتان؛ گنجینه ای ارزشمند است که با همت بالای شما، ماندگار شده است.

https://www.ali-akbar.ir/12449/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b4%d9%87%d8%af%d8%a7%db%8c-%da%af%d8%b1%d8%af%d8%a7%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%a7%da%a9%d8%a8%d8%b1/

https://www.ali-akbar.ir/14498/%d8%b1%d9%88%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a7%d8%b9%d8%b2%d8%a7%d9%85%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d8%b1%db%8c-%d9%87%d9%85%d8%b2%d9%85%d8%a7/