با ما در ارتباط باشید : 09199726467

یادها

قانون شکنی!

شهید علی قربانی

به روایتِ خواهر شهید

 

خواهر شهید علی قربانی

منزل پدری مان، سر نبش بود و دو بر.

یک درب خانه به حیاط می خورد و درب دیگر، مستقیم به داخل خانه راه داشت.

مادر برای آنکه با رفت و آمد اعضای خانواده، خاک وارد خانه نشود، قانون وضع کرده و عبور و مرور از درب خانه را ممنوع اعلام کرده بود.

اما علی، قانون شکنی می کرد و مدام از درب خانه می رفت و می آمد.

عاقبت، یکبار که فریاد اعتراض مادر بلند شد، مهر سکوت هم از لبهای علی گشوده شد و او راز این قانون شکنی را برملا کرد:

او گفت: مادرم، عزیزم، خانوادۀ خلخالی 3 شهید داده اند. من از شرمندگی، طاقت دیدن مادرشان را ندارم… نمی توانم در حالی که آنها 3 فرزندشان را تقدیم کرده اند، من راست راست جلویشان راه بروم.

علی راست می گفت… خانۀ خلخالی ها، درست روبروی درب حیاطمان بود و او از ترس مواجه نشدن با آنها، پا می گذاشت روی قانون مادر

مادر اما، با شنیدن دلیل علی، قانع شد و دیگر غر نزد.

شاید ندایی در درونش می گفت که به زودی خودش هم عزادار پسرش می شود، مثل مادر شهیدان خلخالی…

شهیدان خلخالی
شهید علی قربانی

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن