با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

شهید عبدالله فلاح شیروانی


شناسه


نام: عبدالله

نام خانوادگی: فلاح شیروانی

نام پدر: علی

نام مادر: مرضیه

تاریخ تولد: 3 خرداد 1341

محل تولد: تهران

سن: 24 سال

شهادت: 13 اردیبهشت 1365

محل شهادت: فکه

عملیات: سیدالشهدا

مزار: تهران – بهشت زهرا – قطعه 53 ردیف 168 شماره 13

سایر اطلاعات: این شهید سرافراز، مدتی را رزمنده گردان حضرت علی اکبر علیه السلام از لشکر 10 سیدالشهدا بوده، اما شهادتش در یگان دیگری رقم خورده است.

 

 


زندگینامه


شهید عبدالله فلاح شیروانی در سومین روز از سومین ماه سال۱۳۴۱ متولد شد. پدرش علی کشاورز بود و مادرش مرضیه نام داشت. او هفتمین فرزند خانواده بود. عبدالله در هفت سالگی به مدرسه رفت و درسش را تا دوم راهنمایی ادامه داد. سپس وارد حوزه علمیه قم شد و با علاقۀ فراوان به تحصیل در زمینه علوم قرآنی پرداخت.

روزهای انقلاب که فرا رسید، او هم همراه سیل خروشان ملت شد و هر کاری از دستش برمی آمد برای پیشبرد این نهضت مقدس انجام می داد: اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام را تکثیر و پخش می کرد و با شعارنویسی بر دیوارها و شرکت در تظاهرات همواره در کنار مردم بود. تا آنکه در روزهای آخر حیات حکومت طاغوت، با خلع سلاح کردن پادگان‌های جی و باغ‌شاه و کلانتری ۱۹ نقش فعال خود را ایفا کرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی، سر از پا نمی شناخت. او با کمیته انقلاب اسلامی در گوشه و کنار تهران به همکاری پرداخت و تهران آشفته آن روز را همگام با آنها، حفظ و سعی در بازگشت نظم و امنیت و دستگیری عناصر خودفروخته رژیم داشت. چندین بار در جراید و روزنامه های سازمان‌های انحرافی مورد حمله قرار گرفت. آنها خواستار به قتل رساندن او شده و لقب عبدالله فالانژ را به او داده بودند. ولی او بی‌توجه به این مطالب، به تلاش و کوشش شبانه روزی‌اش ادامه داد.

با شروع جنگ، از ابتدا تا سال 1365 در جبهه بود و در این مدت، 2 بار از ناحیه پا مجروح شد.

وی همچنین با اوج گرفتن مسئله فساد و منکرات، به حربه جدید ضدانقلاب داخلی و خارجی پی برده بود و در این مرحله نیز از تلاش و کوشش دست برنداشت و با شرکت در تظاهرات خیابانی و تشکیل گروه های مختلف برای مقابله با ضد انقلاب منکراتی، به فعالیت پرداخت که این فصل از زندگی‌اش، مظلومانه ترین دوران زندگی او بود و در این رابطه پرونده هائی برای او در کلانتری‌ها، کمیته ها و دادستانی ها تشکیل دادند.

سرانجام در تاریخ سیزدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ با اصابت تیر به پیشانی و گردن، در فکه به فیض شهادت رسید و در قطعه 53 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

 

 


وصیتنامه


با درود و سلام بیکران به منجى عالم بشریت

سلام بر الله و نمایندگان او در روى زمین پیامبر(ص) و امیرالمومنین و دیگر امامان

و با سلام و درود بر امام خمینى و حزب الله خط امام و رزمندگان اسلام و شهداى راه حق، اسرا و مجروحین و معلولین و جانبازان

من وصیتى ندارم براى شما، ولى من باب گفته پیامبر وصیت را نوشته ام. وصیت نامه من دست استاد محترم نادر سعادتمند است.

این را فقط مى نویسم که اى برادران و اى خواهران، تا آن وقت که امام خمینى هست که ان‌شاءالله خواهد بود، گوش به فرمان آن رهبر عالیقدر باشید، هوشیارانه و با دقت.

ای برادران که نظامى هستید و در هر رده بالاى کارهاى نظامى هستید، على(ع) مى گوید: المأمور المعذور. اول ببینید کارتان براى خدا هست یا نه؟ بعد انجام دهید. بسیجیها را که امام امت مى گوید رحمت و برکات خدا بر شما باد از خود ناراحت نکنید. تا مى توانید آنها را تشویق به خدمت کنید همانطورى که شهید حاج نعمت این کار را مى کرد یا امثال ایشان حاج رستگار، حاج على موحد و…

از اینکه تعدادى احمق درصدد برآمدند که با نیروهاى لایق این انقلاب مبارزه کنند و در بعضى از مناطق موفق شدند و بعضى جاهاى دیگر ناموفق، بگویم که تا عمر دارند در بدبختى به سر مى برند، چون که حزب الله حقیقتى هوشیار است با رهنمودهاى امام امت، هردفعه بر صورت اینها سیلى مى زنند. از قول ما که رفتیم به آنها بگویید تا سایه امام زمان و خون شهیدان و امام امت و حزب الله بر این مملکت حاکم است همیشه شما خفخون خواهید گرفت، اگر هم نگیرید خفه تان مى کنند.

ضمنا به برادران بسیجى در خط امام بگویید که من خود خاک زیر پاى یک بسیجى هم نمى شدم. باور کنید این را حقیقت مى نویسم. هوشیار باشید! دست کثیف ضد انقلاب را کوتاه کنید و حرفهاى آنها را تمام کنید. نگذارید با حرفهایشان، با دستهایشان، با نگاه هایشان و با نوچه هایشان به این انقلاب ضربه بزنند. همیشه حضور یکپارچه خودتان را در راهپیمایى ها، نمازجمعه ها، دعاها و مجامع عمومى که دولت مى گذارد حفظ کنید و حاضر شوید.

با سلام به برادران حزب اللهى در خط امام، اى برادران با شما هستم، کار خود را در رابطه با مبارزه با فساد ادامه دهید و تا آنوقت که جان در بدن دارید از امر به معروف و نهى از منکر خوددارى ننمایید. هوشیار باشید! چون شما ابوذرها، سلمان فارسى ها، مقدادها و عمارهاى این زمان هستید. شما شمشیرزنان محمد(ص) زمانه اید. تا آنوقت که خون حزب الله حقیقى در شما جوش و خروش دارد از پا ننشینید. در کارها با هم مشورت کنید و همدیگر را یارى کنید. وحدت یادتان نرود که از محمد(ص) تا خمینى تذکر داده شده است.

سلام به برادران محترم و استادان عزیزم، ان‌شاءالله که مرا حلال کنید و ببخشید. خود مى دانید چه کسانى را مى گویم: حاج آقا حسنى، حاج نادر، حاج اکبر حسین زاده، حاج رضا و…

سالم به پدر عزیزم. امیدوارم که حالت خوب باشد. انشاالله که مرا ببخشى. من که از اول عمر تا به این سن براى تو کارى نکرده ام. این یک و اقعیت است. از قول من به مادرم که در بهشت است سلام برسانید و بگویید چند روز دیگر برایش مهمان مى آید. ان‌شاالله که مرا ببخشى.

با برادران چند کلمه صحبت دارم. سلام می کنم. امیدوارم که حالتان خوب باشد. همیشه براى خدا و به خاطر خدا کار کنید تا سربلند باشید. اى برادران اگر مى خواهید که امثال یک فرد خدمتگزار براى انقلاب و اسلام باشید پیروى امام خمینى باشید و چون على اکبر و حضرت عباس در کنار خمینى زندگى کنید.

با خواهرانم چند کلمه صحبتى دارم. اى خواهران عزیزم، چون زهرا(س) و زینب(س) باشید و با حجاب خود مشت محکمى به دهان شرق و غرب بزنید. در جلسات مذهبى شرکت کنید و هوشیار باشید که خط انحرافى نداشته باشد. قدر پدر عزیزمان را بدانید چون همیشه مواظب بوده تا کار خلافى نکنیم. ما را پنج شنبه ها حاضر مى نمود تا حمد و سوره مان را تکمیل کنیم. قدر مادرمان را که ندانستیم، انشاالله که قدر پدر را بدانیم.

در آخر، پیام یا وصیتم به خانواده محترم شهیدان و مجروحین و معلولین و اسرا و مفقودین است. فرزندانى براى جامعه تربیت کنید که حقیقتا به درد اسلام و انقلاب بخورند. جلوگیرى از ضدانقلاب بر همه مسلمین واجب است همینطور سیلى زدن به ابرقدرتها و عمل شرق و غرب و منافقین و این کمونیستها که همه شان همچون سگى هستند که هر روز براى تکه گوشتى به یک کشور حمله مى کنند. حیف نام آن سگ هست که بر این پست فطرتان بگذاریم؛ سرمایه دارانى که خدا را از یاد بردند و فکر پول هستند را به زباله دان تاریخ بیاندازید.

مسجد سنگر است. سنگرها را حفظ کنید و در مسجد حاضر شوید.

اگر از من و امثال من خلافى مى بینید به حساب مکتب یا دولت نگذارید. نگذارید دوستان و اقوام ما و اقوام آنها از ناراحتى شما سوء استفاده کنند و به اسلام و دولت بد بگویند.

چند کلمه هم با فسادگران دارم. اى کسانى که سر کوچه ها هستید، مواد مخدر مى کشید و به زن و بچه مردم نگاه مى کنید، تا کجا مى خواهید این کارتان را ادامه دهید؟ از این کارها دست بردارید.

به شما مى گویم اى بى غیرت، اى کسى که رخت را در معرض نمایش گذاشته اى و با وضع فجیعى وارد این جامعه مى شوی، لعنت خدا و این امت بر تو باد! غیرتت کجا رفته؟ شعورت کجا رفته؟ مگر خدا و پیغمبر را نمى شناسى؟ به خود آى! هم وضع خود را و هم خانواده ات را درست کن. ان‌شاالله همه با هم به آغوش اسلام بازگردیم.

والسلام علیکم

درضمن وسایل انجمن را تحویل نادر بدهید و بگویید که اگر می‌خواهد وسایل را تحویل مسجد بدهد به سعید اکبرى بدهد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدى، خمینى و رزمندگان اسلام را نگهدار

18 بهمن 1364

 

 


تصاویر


 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن