با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

شهید امرالله بابابزرگی


شناسه


نام: امرالله

نام خانوادگی: بابابزرگی

نام پدر: عزیزمراد

نام مادر: طلا

ولادت: 1341

محل تولد: همدان – نهاوند

شهادت: 21 بهمن 1364

رجعت: 14 سال پس از شهادت

محل شهادت: جزیره ام الرصاص

عملیات: والفجر 8

یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر

مزار: شهریار – گلزار امامزاده اسماعیل

برادر ایشان؛ روح الله بابابزرگی نیز در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیده است.


زندگینامه


امرالله بابا بزرگی در فروردين 1341، در روستای اكبرآباد از توابع شهرستان نهاوند در همدان چشم به جهان گشود.

او تا سوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند.

حاصل ازدواج او؛ یک فرزند پسر و یک فرزند دختر است.

وی که رزمنده گردان علی اکبر لشکر 10 سیدالشهدا بود، در تاریخ بيست و یکم بهمن 1364، با سمت فرمانده دسته و قائم مقام سپاه شهريار در، طی عملیات والفجر 8 در جزیره ام‌الرصاص عراق به شهادت رسيد.

پیكر وی 14 سال در منطقه برجا ماند و پس از تفحص، در گلزار شهدای امامزاده اسماعيل شهرستان شهريار به خاک سپرده شد. برادرش روح الله نيز به شهادت رسيده است.


خاطرات


https://www.ali-akbar.ir/6740/%d8%a7%d8%b2-%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%a8%d8%a7-%d8%af%d8%b4%d9%85%d9%86-%d8%a8%d8%b9%d8%ab%db%8c-%d8%aa%d8%a7-%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%a8%d8%a7-%d9%88%db%8c%d8%b1%d9%88%d8%b3-%da%a9/

https://www.ali-akbar.ir/5686/%da%af%d8%b1%db%8c%d9%87-%db%8c-%d9%be%db%8c%d8%b4-%d8%a7%d8%b2-%d8%b4%d9%87%d8%a7%d8%af%d8%aa-%d8%a8%d9%87-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%a8%d8%aa-%d8%b3%d8%a7%d9%84%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d8%b4%d9%87/

https://www.ali-akbar.ir/6790/%d9%85%d8%b1%d8%af%d8%a7%d9%86-%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%db%8c/

https://www.ali-akbar.ir/23543/%d8%ae%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d9%87-3/


تصاویر


مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی زرکوب
علی زرکوب
4 سال قبل

بسم الله الرحمن الرحیم
با شهیدبابابزرگی که دیگر یادم نیست چه وقت ودرکجابه شهادت رسید پس ازعملیات خیبر درچادرنشسته بودیم دست درجیب خودبرد که عکس پاره شده کودکی یکی دوساله ازآن بیرون افتاد پرسیدم این عکس کیست فرمود عکس فرزندم(احتمالامحسن)است درعملیات وقتیکه دشمن منور زد به زمین خزیدم ازفرصت استفاده کردم که دلتنگیم رابادیدن عکسش کم کنم،عکس پایم راسست کرد وتوان بلندشدن وحمله به دشمن راگرفت (عکس زمینگیرم کرد)برای رهایی ازسستی عکس راپاره کردم وبرخاستم…
امشب ۹۸/۱۲/۹ یعنی درست سی وشش سال پس ازآنشب حمله ،بدون تعارف باسرپرستارخانم که درخط مقدم مبارزه با کروناست مصاحبه میکرد بانوی معظم فرمود ده روزست به خانه نرفته ام ودوفرزندم راندیده ام پرسیدازسلامتی خودنگران نیستید فرمودهستم امابه وظیفه ام عمل میکنم.
خدای من ، این مردم برای توقیام کرده اند وبرای تو راست قامت وباثبات ایستاده اند …
بازهم کمکمان کن.
من که دربرابر عظمت ایشان سرتعظیم فرودمی آورم.

همچنین ببینید
بستن