با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

شهید رضا شهرانی

 


شناسه


نام: رضا

نام خانوادگی: شهراني

نام پدر: اكبر (وفات 1398)

محل تولد : همدان، روستاي كاج

تاریخ ولادت: 1348

مدرك تحصيلي: سوم دبيرستان

رشته تحصيلي: رياضي فيزيك

تاريخ شهادت : 23 دی 1365

محل شهادت : شلمچه

نحوه شهادت : اصابت تير به قلب

عمليات : مرحله دوم كربلاي 5

یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر

مزار : بهشت فاطمه

 

 


زندگینامه


شهید رضا شهراني سال 1348 در روستاي كاج واقع در همدان ديده به جهان گشود .او چهارمین فرزند خانواده بود.

رضا توانست سال اول و دوم ابتدايي را به صورت جهشي در شهرستان بخواند. بعد از آن همراه خانواده به شهر قدس نقل مکان کردند. تحصيلاتش را تا سال سوم دبيرستان در همان جا ادامه داد. پدرش قبل از اين كه خانواده به تهران بيايند به تهران آمده بود براي انجام كار و پس از مدتي خانواده نيز با پدر خانواده به شهر قدس آمدند.

رضا از همان نوجوانی بسیار متدین بود و نماز و روزه اش ترک نمی شد. چند روزه قضا داشت كه مي گفت چون اين روزها را در تابستان خوردم بايد قضاي آن را نيز در تابستان به جا آوردم . هميشه در مسجد و مراسم دعا شركت داشت.

مادر و پدر رضا خيلي سعي داشتند پسرشان درسش را بخواند ولي رضا شوق رفتن به جبهه را داشت. اولين بار در 27 بهمن وقتي كه خبر شهادت دوستش را شنید تصمیم به رفتن به جبهه گرفت. بعد از نماز، بیرون رفت تا حجله وي را درست كند. پس از چند روز هم به مادرش اصرار كرد كه اجازه بدهد تا او نيز به جبهه برود. او بسيار تلاش كرد تا رضايت پدر و مادرش را جلب كند، پدرش را در آغوش گرفت و بسيار گريه كرد تا اين كه بالاخره رضايت آنها را جلب كرد و به جبهه رفت. پس از سه ماه حضور در منطقه مهران، به مرخصي آمد ولي پس از چند روز دوباره بازگشت و در 22 مهر به منطقه شلمچه رفت و در كربلاي 4 شركت نمود. بعد از آن در عمليات كربلاي 5 نيز شركت نمود و در اين عمليات بر اثر اصابت تير به قلب به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.

 

 


وصیتنامه


پيام شهيد:

“خواهران و برادران را به احترام به بزرگترها تشويق مي كنم و اين كه ارزش هاي اسلامي را حفظ كنيد .”

 

 


خاطرات


  • مادر شهید رضا شهرانی:

ما ابتدا با حضور ايشان در جبهه مخالفت مي كرديم و بيشتر سعي داشتيم كه وي درسش را بخواند ولي ايشان مي گفتند كه جنگ، جنگ علي اكبر است و اين سفره مرتضي علي است كه هميشه باز نمي شود. مگر مقام شما مادران و پدران از ائمه بالاتر است كه اجازه رفتن به جبهه را نمي دهيد؟…

بعد از شنيدن اين سخنان، به وي اجازه داديم تا برود و از اين كار نيز راضي هستم.

 

 


نامه


بسم الله الرحمن الرحيم

و اوفوا بعهدي اوف بعهدكم و اني فارهبون .

و به عهد من وفا كنيد تا به عهد شما وفا كنم و از شكستن پيمان من بر حذر باشيد .

سوره بقره آيه 40

حمد و سپاس خداوند متعال را كه مرا از نيستي به وجود آورد و از لطف و كرم خويش بر وجودم هستي بخشيد و با راهنمايي ها و هدايت هايش مرا از اسارت شيطان و مردم نادرست و بدكار نجات بخشيد سپاس خداوند سبحان را كه مرا در اين برهه از زمان آفريد كه پس از چهارده قرن دوباره وقايع و حادثه هاي كربلا زنده گشته و به اين بنده گنه كار توفيق داده است كه اگر نتوانسته ام در زمان حضرت امام حسين عليه السلام بوده و جانم را فدا كنم در اين صحنه هاي حسيني جبهه هاي حق عليه باطل شركت كرده و با رهبري فرزندش با جان و مالم جهاد كنم و عاجزانه و خالصانه از او مسئلت دارم كه به اين بنده سيه روز لياقت شهادت در راهش را عطا فرمايد .

با عرض سلام و درود فراوان به كليه رزمندگان كفر ستيز اسلام در جبهه هاي حق عليه باطل و اسرا و مفقودين و جانبازان جمهوري اسلامي ايران و با عرض سلام و درود بيكران بر روان پاك شهداي انقلاب اسلام از هابيل تا كربلا و از كربلا تا انقلاب شكوهمند اسلامي ايران و با عرض سلام محضر محترم خانواده هاي شهدا و رزمندگان اسرا و جانبازان اسلام حضور پدر بزرگوار و مادر گرامي و دلسوزم سلام عرض مي‌كنم.

سلام عليكم اميدوارم كه حالتان خوب بوده باشد و هيچ گونه ملامت و نگراني نداشته باشيد و با ياري ايزدمنان شاكر نعمات بي پايانش بوده و همواره در امور خويش صبر و تقوا را پيش گيريد كه بهترين مردم نزد خداوند با تقوا ترين مردمند و به راستي كه خداوند با صابران است . اگر از احوالات اين جانب فرزند نالايقتان خواسته باشيد الحمداله خوب بوده و از خداوند متعال صحت و سلامتي شما را مسئلت داشته و حضور مباركتان عرض مي‌نمايم كه هيچ گونه ناراحتي و نگراني جز دوري ديدار شما را ندارم و اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالي هر چه سريعتر وسيله زيارت روي پاكتان را فراهم سازد انشاءالله .

پدر و مادر عزيزم مدتي است كه ما خيلي كار داريم و من فرصت زيادي ندارم كه بتوانم يك نامه كامل و خوبي برايتان نوشته و از احوالات خود برايتان گفته و احوالات شما را جويا باشم ولي با اين حال هر وقت كه برايم مقدور بوده است توسط برادراني كه به شهرك آمده اند نامه مختصري نداشته و يا اينكه با زدن تلگراف خبر سلامتي خود را به شما رسانده ام و اميدوارم كه با اين كار كوچكم توانسته باشم حقوق شما را ادا كرده باشم . و وظيفه خود را انجام داده باشم و اگر هم نتوانسته ام اين كار را بكنم از شما عذر خواهي مي‌كنم و مسئلت دارم كه به بزرگواري و جلال خودتان كه خداي سبحان به شما عطاء فرموده است مرا ببخشيد . حال كه تقريباْ وقت استراحتي را پيدا كرده ام  به فكرم رسيد كه خوب است كه نامه اي برايتان نوشته و علاوه بر جوياي حالتان سلامتي خود و دوستانم را برايتان برسانم .

پدر و مادر جان من درسم را خوانده و اين جا امتحان داده و قبول شده ام از شما مي خواهم كه از نظر درس هم نگراني نداشته باشيد هر چند كه چند روزي است وقت براي درس خواندن نمي كنم ولي قبل از اين چند روز مداوم درس مي خواندم و نتيجه اش را هم گرفتم و خدا را شكر مي‌كنم و اميدوارم كه خداوند توفيق دهد كه دوباره كارمان سبكتر شود و باز به درس خواندنم ادامه دهم و به شما قول مي‌دهم كه هر لحظه كه فرصت پيدا كنم دوباره پس از چند روز شروع به خواندن درسم مي‌كنم و انشاءالله امسال كلاس سوم را هم قبول مي شدم شما هم دعا كنيد و از خدا بخواهيد كه دوباره توفيق درس خواندن و قبول شدن را به من بدهد  پدر و مادر مهربانم همان طور كه گفتم من فرصت براي نوشتن نامه ندارم و ممكن است در بعضي مواقع در نوشتن نامه وقفه اي پيش مي آيد لطفاْ نگران حال من نباشيد من هم سعي مي‌كنم هر موقع كه توانستم حتي با كوتاهترين نامه يا با تلگراف و تلفن چگونگي حالم را برايتان بفرستم از شما مي خواهم كه چگونگي كارتان را برايم در نامه بنويسيد و تاريخ بزنيد تا اگر احياناْ فرصتي پيش آمد و خواستم تلفني بزنم بتوانم به موقع با شما تماس بگيرم . در ضمن مسئله اي را كه مي خواستم خدمتتان عرض كنم اين بود كه اگر احياناْ يك موقع وصيت نامه من بدستتان نرسيد و با خواست خداوند من شهيد شدم بدانيد كه من 15 روز روزه قضا دارم انشاءالله كه تمامي رزمندگان اسلام صحيح و سالم وبا پيروزي و آزاد ساختن راه كربلا به خانواده هايشان بر مي گردند و همراه خانواده هاي معظم شان به زيارت اباعبدالله الحسين (ع) مي روند . انشاءالله

چون من وقت نمي كنم براي خاله و دخترخاله نامه بنويسم لطفاْ به غلام يا داود بگوييد كه به خانه و دختر خاله نامه بنويسيد و بگويد كه حال من خوب است و اگر هم من توانستم و فرصت پيدا كردم برايشان نامه مي‌نويسم .

خدمت برادران عزيزم غلامرضا ،داود ،عباس آقا و خواهر مهربانم معصومه خانم سلام عرض مي كنم سلام عليكم اميدوارم كه حالتان خوب باشد و با موفقيت در حال خواندن درس و اطاعت از فرمان خدا باشيد و براي رضاي او نماز بخوانيد و خوش اخلاق و خوش برخورد باشيد و با يكديگر با سخنان زيبا و سخن هاي شيرين سخن بگوييد و به پدر و مادر خود احترام فراوان گذاشته و پيوسته از آنها براي رضاي خداوند اطاعت كنيد و به حرف هايشان گوش كنيد و در مدرسه و كوچه و خيابان با دوستان مهربان و رئوف بوده و همسايگان و بزرگتران را اذيت و آزار نرسانيد .انشاءالله من هم از خداوند تبارك و تعالي مي خواهم كه در كارهاي خوب و شايسته شما را موفق تر گرداند .

غلام و داود جان اميدوارم سفارشات مرا فراموش نكرده و درستان را به نحو احسن بخوانيد .و يك شاگرد نمونه از نظر درسي و اخلاقي و تربيتي در مدرسه باشيد و هر روز قرآن بخوانيد .و در جلسات قرآن شركت كنيد و سعي كنيد هر روز رساله را هم بخوانيد و علاوه بر مطالعه درس خود به درس عباس و معصومه و مادر نيز برسيد كه انشاء الله خداوند  به عزت و جلال خودش شما را در درس خود و كمك كردن به درس عباس و معصومه و مادر كمك مي كند عباس جان شما هم خوب درست را بخوان و بدان كه فردا اين انقلاب و اسلام به وجود شماها احتياج دارد عباس آقا هر وقت كه از مدرسه آمدي اول مشق هايت را بنويس و بعداْ سراغ بازي برو و سعي كتن هر روز از غلام و داود بخواهي كه به درس تو كمك كندو هر روز به تو ديكته بگويند و هر روز با تو حساب كار كنند.

عباس جان چون تو بچه خوب و آقايي هستي من تو را دوست دارم و از تو مي خواهم كه معصومه و مامان و آقا را اذيت نكني و سعي كن هميشه به آنها احترام بگذاري و آنها را دوست داشته باشي تا خدا هم تو را دوست داشته باشد و تو را در آن دنيا به بهشت ببرد و در اين دنيا هر چيزي كه بخواهي به تو بدهد عباس يادت نرود هان هميشه اين حرف من را يادت بياور تا بنده خوب خدا باشي آفرين بر تو نمراتت را هم برايم بفرست و انشاءالله كه خطت را ه خوب كرده باشي و بهتر هم بكني و چند كلمه هم برايم نامه بنويس تا ببينم خطت چه قدر بهتر شده است .

معصومه جان خواهر عزيزم و مهربانم از تو مي خواهم كه نگران من نباشي و بي تابي و ناراحتي نكني بلكه هر وقت به يار من افتادي ياد خدا را بكن و برو پيش مامان و بگو كه برايت از امام حسين (ع) و خواهرش زينب (س)‌ًصحبت كند . تو هم درست را خوب بخوان و هر وقت كه از مدرسه آمدي اول مشق هايت را بنويسي و بعد دنبال بازي برو تو هم سعي كن مثل عباس هر روز از غلام و داود و آقا بخواهي كه به درست كمك كند و هر روز يك ديكته برايت بگويند و هر روز سعي كن وقت بيكاريت را مقداري نقاشي ياد بگيري و نقاشيت را قشنگر و بهتر كني و هر روز پيش مامان و بابا و غلام برو و از آنها بخواه كه برايت حرف هاي خوب بزنند و تو هم خوب گوش كن . به پدر و مادر نيز احترام بگذار و با عباس و برادرانت خوش رفتاري كن تا خدا تو را هم دوست داشته باشد و در آن دنيا به بهشت ببرد و اين دنيا هر چه بخواهي به تو بدهد راستي نامه اي را كه برايم نوشته بودي و در آن صد تومان پول فرستاده بودي قبل از آنكه مي خواستيم به عمليات برويم ولي متأسفانه نرفتيم بدستم رسيد و مرا خيلي خوشحال كرد من هم از تو خيلي سپاسگزارم و اميدوارم كه خداوند تو را هم خوشحال كند و از طرف من كليه دوستان و آشنايان سلام برسانيد و از همه آنها براي من حلاليت بطلبيد و برايشان آرزوي موفقيت بنماييد برادران نوروزي ،نعيمي ، اميري ، نجفي ، حسيني ، ايرج اكبري ، عباس محموديان، و علي محموديان ، خان محمدي، حمراني ، احمد نوري ، و ..حالشان خوب است و من از طرف آنها به شما و خانواده هايشان سلام مي رسانم در آخر از اين كه سرتان را درد آوردم معذرت مي‌خواهم .

ارادتمند شما رضا شهراني

 

 


صوت


 

 


تصاویر


 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
احمد نوری
احمد نوری
4 سال قبل

باسلام وعرض تسلیت شهادت حضرت اباعبدالحسین (ع) شهید بزرگواررضا شهرانی اهل عبادت و رازونیایش بود ، همیشه نمازش را سروقت انجام میداد . ایشان درمرحله دوم عملیات کربلای پنج به درجه رفیع شهادت نائل آمد ، در مرحله اول که از عملیات برگشتیم تا تجدید قوا کنیم ایشان قبض آرپی چی هفت را پیش من آورد و سئوالاتی در نحوه استفاده از من نمود تا به گفته خودش بتواند در این مرحله به خوبی از آن استفاده نماید .

عباس
عباس
3 سال قبل
پاسخ به  احمد نوری

درود بر شما همرزمان شهدا

عباس
عباس
3 سال قبل

سلام
بسیار ممنون بابت جمع آوری این گنجینه امیدوارم همگان در خیر نور الهی باشند

عباس
عباس
3 سال قبل

پدر شهید رضا شهرانی در بیستم اردیبهشت ۱۳۹۸ جسم خویش را ترک نمود وبه فرزندان عزیزش رو وغلامرضا عزیز پیوست.
یادشان وثرشان همواره حاریست

پدر شهید رضا شهرانی
همچنین ببینید
بستن