شهید عبدالحسین داستان

شناسه

نام: عبدالحسین

نام خانوادگی: داستان ایمچه

نام پدر: حیدر

ولادت: 1347

محل تولد: اردبیل

سن: 20 سال

شغل: دانشجوی رشته زمین شناسی دانشگاه تبریز

شهادت: 26 اردیبهشت 1367 (مصادف با شب عید فطر)

عملیات: بیت المقدس 6

محل شهادت: ماووت – ارتفاعات شیخ محمد

یگان: لشکر 10 سیدالشهدا – گردان علی اکبر

مزار: کرج – امامزاده محمد

زندگینامه

شهید دانشجو «عبدالحسين داستان‌ایمچه» اول فروردين سال 1343، در اردبیل چشم به جهان گشود.

وی تحصيلات ابتدايي خود را تا سال چهارم در دبستان خواجه نصير طوسي در اردبیل به اتمام رساند. بعد از آن در سال 1358، با خانواده به شهر كرج هجرت كرد و در دبستان پناه اسلام ذوب آهن دوره ابتدايي را به پايان رساند.

عبدالحسین هم‌زمان با تحصيل به مبارزه با رژيم ستم شاهي هم می پرداخت و با شركت در تظاهرات هاي خياباني، انزجار خود را از رژیم پهلوی نشان می‌داد.

او با فعاليت‌هاي كه در بسيج و انجمن اسلامي مي‌كرد، در جهت پيشبرد اهداف انقلاب بسيار موثر واقع مي شد تا اينكه در سال 1366 كه دانش آموز سال چهارم دبیرستان بود به جبهه رفت. وی در حالی‌که رزمنده بود ادامه تحصیل هم می‌داد تا جایی که در رشته زمین شناسی دانشگاه تبریز قبول شد.

سرانجام بعد از اعزام های متعدد، در عمليات بيت‌المقدس6 شركت كرده و مصادف با شب عيد فطر در بیست و ششم اردیبهشت ماه 1367، در منطقه عملياتي ماووت در ارتفاعات شيخ محمد به فیض شهادت رسید. تربت پاک شهید در جوار امام‌زاده محمد کرج است.

خاطرات

https://www.ali-akbar.ir/17986/%da%86%d9%86%d8%af-%d9%88%d8%b1%d9%82-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%d9%90-%d8%b9%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%84%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86/

• حسین رجبی (همرزم شهید):

یاد شهید داستان به خیر… واقعا عجوبه ای بود!… تقریبا برای همه بچه های چادر جشن پتو گرفته بود!

چند روزی مانده بود به عملیات، یک روز وارد چادر شد و گفت: هر کسی که میخواهد برای من جشن پتو بگیرد بیاید!

بعد وسط چادر نشست و بچه ها حسابی ازش پذیرایی کردند. او تا آخر، نه داد و فریادی زد و نه فرار کرد. انگار میدانست خبری هست و پر خواهد کشید…
یادش گرامی و راهش پر رهرو

تصاویر