با ما در ارتباط باشید : 09199726467

عملیات‌ها

عملیات کربلای 5 – مرحله سوم

مرحله سوم عملیات گردان در کربلای5

 

با سپري شدن 3 روز از بازگشت نيروهاي گردان از مرحله‌ي دوم عمليات به اردوگاه کوثر، تعدادي از نيروهاي جديد که طي اعزام اخير به جبهه آمده‌ بودند، به جمع گردان افزوده شدند. با جذب اين افراد، کار سازمان‌دهی و در پي آن آموزش نيروهاي گردان آغاز شد. بر اساس اين سازمان‌دهی،‌ گردان از 4 گروهان نصر، فتح (؟)، فجر، الحديد و دسته ويژه صف تشکيل شده بود.

در تاریخ 2/11/65، از اوايل روز نيروها به‌تدریج آماده براي عزيمت به منطقه شدند. ازاین‌رو کار تحويل ساک‌ها به تعاون از سويي و جمع‌آوري وسايل و لوازم موجود از سوي ديگر انجام گرفت. بعد از اقامه نماز مغرب و عشا، نيروهاي گردان از اردوگاه کوثر خارج شده و به‌سوی منطقه‌ي شلمچه رهسپار شدند. ستون گردان پس از ورود به شلمچه به سمت شهرک دوعیجی حرکت کرده و در کنار یک خاکریز که خط قبلي عراق بود، داخل سنگرها مستقر شدند.

پس از ساعاتي استراحت، در ساعت ۲ بامداد روز 3/11/65، زیر آتش شدید دشمن ستون‌کشی به سمت جزیره‌ي (شلحه‌) صالحيه آغاز شد. اما به دلیل وجود خاکريزهاي مختلف و شدت آتش دشمن، کار ستون‌کشي با دشواري روبه‌رو شده و حتي بعضی از گروهان‌ها مسیر خود را گم کردند. سرانجام زير آتش شديد دشمن که موجب شهادت و مجروحيت برخي از افراد شد، در ساعت 5:30 بامداد نخستين گروه از رزمندگان گردان به خط مقدم رسيدند. پدافند از خط مقدم توسط گردان امام سجاد صورت مي‌گرفت و با راهنمايي فرمانده‌ي آن، ادامه‌ي مسير در کنار يک خاکريز به‌سوی غرب مشخص شد و در پي آن نيروهاي گردان حرکت کرده و تا نزديکي پل “يا زينب” رسيدند. اين پل که بر روي اروند صغير احداث‌شده، شلمچه را به شلحه‌ي صالحيه متصل مي‌کرد.

در ساعت 6 صبح و درحالی‌که هوا به‌تدریج در حال روشن شدن بود، گروهان الحديد آماده براي عبور از پل و شکستن خط دشمن شد. آتش دشمن در اين منطقه از شدت زيادي برخوردار بوده و دشمن بر آن کاملاً مسلط بود. دقايقي بعد گروهان الحديد حرکت خود را آغاز کرده و با عبور از پل يا زينب وارد شلحه‌ي صالحيه شده و موفق به ايجاد يک سرپل چند متري در کانال موجود در جزيره شد. دشمن از نقاط مختلف به‌ویژه از روي بام ساختمان‌هاي مرتفع در شهر ابوالخصيب که در آن‌سوی شط العرب بود، بر روي مسير رزمندگان آتش ريخته و پيشروي آن‌ها را با دشواري روبه‌رو مي‌کرد.

در ساعت 6:30 صبح و درحالی‌که فرماندهان گردان در حال هدايت باقي‌مانده‌ي نيروها به خط مقدم بودند، خبر مجروحيت حسن کوليوند، فرمانده‌ي گروهان الحديد، شنيده شد. به هر ترتيب نيروهاي گروهان الحديد سعي در پيشروي بيشتر در مواضع دشمن داشتند ولي به دليل مقاومت سرسختانه دشمن، تا چند ده متر جلوتر نتوانستند به نفوذ خود ادامه دهند.

در ساعت 8:30 صبح، دسته ویژه صف به منطقه رسیده و فرمانده‌ي آن پس از توجیه نسبت به ماموريت، با گروه اول که شامل افراد قدیمی و باتجربه بود، وارد جزيره شدند. گروه‌هاي بعدي نيز به‌تدریج وارد عمليات شدند ولی به دلیل مقاومت دشمن و حضور یک تانک در انتهای جزیره، تا بعدازظهر امکان پیشروی وجود نداشته و آمار شهدا و مجروحین نيز رو به ازدياد بود. در طي اين مدت گروهان‌های دیگر هم به منطقه رسیده و در خط مقدم بیرون جزیره مستقر شدند ولي به دليل مقاومت دشمن امکان پيشروي بيشتر و ورود آن‌ها به جزيره مقدور نبود.

در ساعت 14 روز 3/11/65 و درحالی‌که اميدي به شکستن مقاومت دشمن وجود نداشت، به‌یک‌باره در پشت بي‌سيم گردان صداي الله‌اکبر شنيده شد. معدود نيروهاي موجود در جزيره موفق به هدف قرار دادن تيربارچي تانک و از بين بردن نفرات دشمن شده و پيرو آن حرکت خود را در کانال به‌سوی غرب جزيره ادامه دادند تا آنکه به پد غربي جزيره رسيدند. متعاقب شکسته شدن مقاومت دشمن، ساير گروهان‌هاي گردان نيز وارد جزيره شده و در 2 محور به پيشروي در جزيره به‌سوی شمال پرداختند. محور نخست در ضلع شرقي جزيره و محور دوم در ضلع غربي جزيره قرار داشت و نيروهاي گردان بدون رعايت سازمان‌دهی قبلي، به 2 بخش تقسيم شده و به پيشروي در اين 2 محور و پاک‌سازی سنگرهاي موجود در آن پرداختند. پيشروي نيروها در 2 محور يادشده به‌سوی شمال تا غروب 3/11/65 ادامه يافت. در محور غربي يکي از روستاهاي موجود در اين منطقه به دست رزمندگان گردان آزاد شد و در حدود ساعت 6  بعدازظهر 2 تن از مزدوران عراقي به اسارت درآمدند.

پس از تاريک شدن هوا، نيروهاي گردان به پدافند از مواضع خود پرداختند و با کاهش آتش دشمن، به‌نوبت اقدام به نگهباني کردند. حدود ساعت 2 بامداد 4/11/65، در محور شرقي که در مجاورت اروند صغير قرار داشت، يک ستون از نيروهاي دشمن قصد نفوذ از لابه‌لاي نيزارها را داشت که با مقاومت نيروهاي گردان روبه‌رو شده و ناگزير به عقب‌نشيني گرديدند.

با روشن شدن هوا، رزمندگان نسبت به تثبيت مواضع خود اقدام کردند. دشمن که از مقاومت در برابر نيروهاي گردان عاجز مانده بود، به جنگ رواني روي آورده و با استفاده از نيروهاي منافقين سعي در نفوذ در سيستم مخابراتي و تضعيف روحيه‌ي نيروها داشتند که در اين زمينه نيز با پاسخ متناسب رزمندگان روبه‌رو شده و ناکام ماندند.

در عصر 4/11/65، دشمن براي تقويت نيروهاي خود در جزيره، اقدام به انتقال نيرو از آن‌سوی شط العرب کرد. اين نقل‌وانتقال دشمن از نظر رزمندگان گردان دور نماند. وجود فاصله بين نيروهاي مستقر در محور شرقي و غربي جزيره، فرماندهان را بر آن داشت تا پيشروي خود را تا يک جاده‌ي شني به غرب و شرق جزيره را به يکديگر متصل مي‌کرد ادامه دهند. ازاین‌رو در ساعت 10 شب 4/11/65، گروهي از رزمندگان را از محور شرقي براي شناسايي اعزام کردند. اين گروه تا جاده‌ي شني پيش رفتند. فرداي آن روز در ساعت 6:30 صبح، گروهي ديگر از رزمندگان از محور غربي براي شناسايي به جلو رفتند. اين گروه در مسير خود تا منازل روستايي که در اين محور قرار داشت،‌ پيش رفتند. در اين منازل پيکر شهداي ايراني به‌ جای مانده از مراحل قبلي عمليات مشاهده مي‌شد ولي اثري از نيروهاي دشمن نبود. ازاین‌رو گروه يادشده تا جاده‌ي شني به عقب بازگشته و با الحاق با رزمندگاني که در ضلع شرقي قرار داشتند،‌ در مجاورت جاده‌ي شني، يک خط دفاعي ايجاد کردند.

در حوالي ساعت 9 صبح 5/11/65، نيروهاي دشمن از محور غربي جزيره اقدام به پيشروي کرده و با حمايت آتش شديد، سعي در تشکيل خط دفاعي در برابر پيشروي بيشتر رزمندگان گردان داشتند. در پي اين اقدام دشمن، نيروهاي گردان اقدام به درگيري با افراد دشمن کردند. تبادل آتش تا پايان روز به‌شدت ادامه داشت.

در ساعت 8 شب 5/11/65، دشمن با استفاده از چند فروند قايق قصد پيشروي به ضلع غربي جزيره را داشتند كه با آتش رزمندگان گردان مواجه شده و مجبور به عقب‌نشيني شدند.

صبح 6/11/65، نیروهای تيپ 2 کماندویي عراق با هلهله و با استفاده از آتش شديد از داخل نخلستان‌ها اقدام به پيشروي کردند که با مقاومت رزمندگان گردان روبه‌رو شدند. درگيري در محور غربي بسيار نزديک و به‌صورت تن‌به‌تن بود. ولي سرانجام با پايداري نيروهاي گردان، کماندوهاي دشمن با به جاي گذاشتن تلفاتي مجبور به عقب‌نشيني شدند.

ساعت 10 صبح 6/11/65، از سوي فرماندهي گردان درخواست نيروي کمکي و آتش پشتيباني از لشکر شد که البته پاسخ‌هاي ارائه‌شده حاکي از نبود نيروي کمکي و اتکا بر نيروهاي موجود براي مقاومت در برابر دشمن بود. به سبب درگيري‌هاي اخير و آتش پرحجم دشمن، تعداد شهدا و مجروحين رو به افزايش بود ولي به دليل نبود نيروي کمکي براي انتقال مجروحين و شهدا به عقب،‌ انجام اين کار با دشواري روبه‌رو شد.

از پيش از حضور گردان در جزيره‌ي صالحيه، دشمن با استقرار تک‌تيراندازها و خدمه‌ي ديگر ادوات خود بر روي ساختمان‌هاي ابوالخصيب که مشرف به جزيره بودند، تلفات زيادي به نيروهاي گردان وارد مي‌کرد. ازاین‌رو در پي درخواست گردان، چند نفر از دیدبان‌های توپخانه و ادوات به محل جزيره آمدند و با هدايت آتش خودي بر ساختمان‌هاي مذکور باعث شدند تا فشار آتش عراق بر جزيره کاهش يابد.

در پي درگيري‌هاي مکرر و آتش شديد دشمن، تعداد رزمندگان گردان به‌شدت کاهش يافت به‌نحوی‌که برخي از افراد، علي‌رغم مجروحيت خود در جزيره باقي‌مانده و در حال مقاومت بودند. لذا در پي درخواست مکرر فرماندهي گردان در حوالي ساعت 4 بعدازظهر 6/11/65، 2 گروهان نيروي کمکي به جزيره اعزام شدند. گروهان نخست که از گردان کربلا آمده بودند به محور غربي و گروهان ديگري که از دانش‌آموزان دبيرستان امام صادق سپاه بودند به محور شرقي رفته و در آنجا مستقر شدند.

از حوالي عصر 6/11/65، به‌تدریج درگيري در جزيره به‌ویژه در محور شرقي افزايش يافت. دشمن با تمامي توان خود قصد پيشروي داشت که با مقاومت سرسختانه‌ي رزمندگان گردان روبه‌رو شد. در حدود ساعت 8 شب،‌ آتش دشمن شدت بيشتري يافته و درگيري‌ها ادامه يافته بود. درنتیجه‌ی اين آتش‌باري به‌ویژه بر روي محور شرقي، تعدادي از نيروهاي کمکي که از دانش‌آموزان دبيرستان سپاه بودند، به شهادت رسيده و يا مجروح شدند.

حوالي 10 شب 6/11/65، فرمانده لشکر اعلام کرد که گزارش مقاومت نيروها خدمت حضرت امام داده شده و ایشان نیز فرموده‌اند که دعا می‌کنم و منتظر دیدار رزمندگان هستم. این وعده امام روحیه‌ي افراد را دوچندان کرد.

صبح روز 7/11/65، مسئولین گردان حضرت زینب برای توجیه منطقه و تحويل خط به جزيره آمدند ولی هنگام تعویض نیروها با آتش شدید دشمن روبه‌رو شده و تعدادی از نیروهای آن‌ها مجروح شدند. به‌رغم اين نکته، تعويض نيروهاي گردان انجام شده و تا حدود ساعت 10 صبح، ‌باقي‌مانده‌ي نفرات گردان که 16 تن بيشتر نبوده و اغلب مجروح بودند، از جزيره خارج شدند.

پس از بازگشت از جزيره، نيروهاي گردان به موقعيت خود در اردوگاه کوثر بازگشتند. حضور افراد در اردوگاه چندان به طول نینجامید و سرانجام پس از يکي دو روز استراحت، آماده براي اعزام به مرخصي شدند.

در دوره‌ي مرخصي از سوي فرماندهان گردان، برنامه‌اي براي بازديد از خانواده‌ي شهداي گردان در نظر گرفته شد. ازاین‌رو در روزهاي پانزدهم و شانزدهم 11/65، تعدادي از افراد به‌اتفاق فرمانده‌ي گردان به ديدار خانواده‌ی شهداي گردان در تهران، کرج و… رفتند.

پس از خاتمه‌ي برنامه‌ي بازديد از خانواده‌ي شهدا، مقدمات برگزاري اردوي زيارتي به مشهد مقدس فراهم شده و در ساعت 4 بعدازظهر 18/11/65، جمعي از نيروهاي گردان با استفاده از 3 دستگاه اتوبوس و 1 دستگاه وانت از جلوي در اصلي دانشگاه تهران، به‌سوی مشهد مقدس اعزام شدند. فرداي آن روز نيروهاي گردان به مشهد رسيده و در هتل جهان اسکان يافتند. بيشتر اوقات افراد به زيارت مرقد مطهر امام رضا اختصاص يافته بود، ضمن آنکه پانسمان مجروحين نيز به‌طور روزمره انجام مي‌شد.

در 20/11/65، پس از صرف شام مراسمي در محل اسکان نيروهاي گردان برگزار شد و حاضرين در آن برنامه ضمن امضاي ميثاق‌نامه‌اي،‌ عهد کردند که در تبعيت از حضرت امام تا پايان جنگ در جبهه حضور داشته باشند.

در روز سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در روز 22/11/65، نیروهای گردان به همراه ساير اقشار مردم مشهد در راهپيمايي شركت كردند. دراثنای راهپيمايي، يکي از منافقين در فلکه‌ي‌ آب که تعدادي از رزمندگان گردان در آنجا حضور داشتند، نارنجكي را به‌سوی جمعيت پرتاب کرد. که بر اثر انفجار آن، چند نفر از مردم شهيد و مجروح شدند.

در روز 23/11/65، پس از 4 روز حضور در مشهد مقدس، رزمندگان گردان اين شهر را به مقصد تهران ترک کردند. پس از رسيدن به مقصد، نيروها چند روزي را در مرخصي به سر برده و به‌تدریج به منطقه بازگشتند.

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همچنین ببینید
بستن