مشترک شدن
اطلاع رسانی کن
guest
12 دیدگاه‌ها
جدید ترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
عبدالله
عبدالله
1 سال پیش

از شهید املی بیشتر بگین هرچند این چهره و این عکسها خیلی بیشتر ازکلمات حرف برای گفتن دارن

ناشناس
ناشناس
2 سال پیش

ایکاش منم این ادم ها رو درک می کردم
تو دیگه کی بودی؟!
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد…
درسته هیجوقت ندیدمتون ولی واقعا دلتنگ تونم

ناشناس
ناشناس
2 سال پیش

بعد از کربلای ۵ حاج فضلی هر جا مصاحبه می کرد حتما از شهید آملی نام می برد. تو تلویزیون و رادیو همیشه موقع تشریح عملیات از شهید آملی ذکر نام می کرد چون خط به مدد ایشون شکسته شد.

ناشناس
ناشناس
2 سال پیش

در سفر عاشقی ، هرچه سبکبارتر
قافله ی عشق را ، قافله سالارتر
روحت شاد فرمانده

ناشناس
ناشناس
2 سال پیش

چنان پر شد فضای سینه از دوست
که یاد خویش گم شد از ضمیرم
روحت شاد دریادل

دلتنگ کربلا
دلتنگ کربلا
2 سال پیش

عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
شهدا دست ما را هم بگیرید

پروانه
پروانه
3 سال پیش

بسیار عالی برای ما که زمان جنگ نبودیم این خاطرات و مطالب که بیشتر به افسانه ها می ماند خیلی ارزشمند است امیدوارم بتوانم به فرزندانم که دهه هشتاد و دهه نودی هستند هم منتقل کنم
التماس دعا

admin2
مدیر
3 سال پیش
پاسخ به  پروانه

ان شالله فرزندانتان با تربیت صحیح شما، در ظهور حضرت ولیعصر، حماسه ساز باشند

حقیقت گو
حقیقت گو
3 سال پیش

باسلام – لطافت روح شهیدآملی همه دوستان را به خودش جذب می کرد و هر شخصی با برخورد اول شیفته این شهید بزرگوار می شد .

تنها
تنها
4 سال پیش

شهیدا همشون خوب بودنا ولی بعضیاشون یه جور خاصی دلنشینن مثل همین شهید
اصن عکسش آدمو میگیره🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

ناشناس
ناشناس
4 سال پیش

در عملیات کربلای ۵ منطقه ‎ای به گروهان نصر به فرماندهی برادر علیرضا آملی محول شده بود که دشمن در آنجا خیلی مقاومت می‎کرد. به دلیل حجم آتش دشمن، گروهان زمینگیر شده بود. وقتی علی آقا وضع را دید، خودش سر ستون قرار گرفت و به این شکل به کار هدایت نیروها پرداخت و بعد از مختصر درگیری به پیشروی ادامه دادیم. برادر آملی مردانه و شجاعانه سر ستونها را هدایت کرد. درگیری هر لحظه شدیدتر می‎ شد، طوری که جلوی پیشروی گرفته شده بود، ولی بالاخره با استقامت گروهان نصر به فرماندهی برادر آملی و گروهان های فجر و… ادامه مطلب »

ناشناس
ناشناس
4 سال پیش

من کمتر سراغ دارم که برادر آملی در نماز گریه نکند. همواره در حال گریستن بود، برای رسیدن به وصال و عشقی که در ایشان بود می‎خواست زودتر به بچه‎هایی که رفتند بپیوندد و زودتر شهید بشود. از دوری بچه‎ها و فراق شهادت خیلی رنج می‎ برد.

12
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
#