از شهید املی بیشتر بگین هرچند این چهره و این عکسها خیلی بیشتر ازکلمات حرف برای گفتن دارن
ناشناس
2 سال پیش
ایکاش منم این ادم ها رو درک می کردم
تو دیگه کی بودی؟!
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد…
درسته هیجوقت ندیدمتون ولی واقعا دلتنگ تونم
ناشناس
2 سال پیش
بعد از کربلای ۵ حاج فضلی هر جا مصاحبه می کرد حتما از شهید آملی نام می برد. تو تلویزیون و رادیو همیشه موقع تشریح عملیات از شهید آملی ذکر نام می کرد چون خط به مدد ایشون شکسته شد.
ناشناس
2 سال پیش
در سفر عاشقی ، هرچه سبکبارتر
قافله ی عشق را ، قافله سالارتر
روحت شاد فرمانده
ناشناس
2 سال پیش
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که یاد خویش گم شد از ضمیرم
روحت شاد دریادل
دلتنگ کربلا
2 سال پیش
عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
شهدا دست ما را هم بگیرید
پروانه
3 سال پیش
بسیار عالی برای ما که زمان جنگ نبودیم این خاطرات و مطالب که بیشتر به افسانه ها می ماند خیلی ارزشمند است امیدوارم بتوانم به فرزندانم که دهه هشتاد و دهه نودی هستند هم منتقل کنم
التماس دعا
ان شالله فرزندانتان با تربیت صحیح شما، در ظهور حضرت ولیعصر، حماسه ساز باشند
حقیقت گو
3 سال پیش
باسلام – لطافت روح شهیدآملی همه دوستان را به خودش جذب می کرد و هر شخصی با برخورد اول شیفته این شهید بزرگوار می شد .
تنها
4 سال پیش
شهیدا همشون خوب بودنا ولی بعضیاشون یه جور خاصی دلنشینن مثل همین شهید
اصن عکسش آدمو میگیره🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ناشناس
4 سال پیش
در عملیات کربلای ۵ منطقه ای به گروهان نصر به فرماندهی برادر علیرضا آملی محول شده بود که دشمن در آنجا خیلی مقاومت میکرد. به دلیل حجم آتش دشمن، گروهان زمینگیر شده بود. وقتی علی آقا وضع را دید، خودش سر ستون قرار گرفت و به این شکل به کار هدایت نیروها پرداخت و بعد از مختصر درگیری به پیشروی ادامه دادیم. برادر آملی مردانه و شجاعانه سر ستونها را هدایت کرد. درگیری هر لحظه شدیدتر می شد، طوری که جلوی پیشروی گرفته شده بود، ولی بالاخره با استقامت گروهان نصر به فرماندهی برادر آملی و گروهان های فجر و… ادامه مطلب »
ناشناس
4 سال پیش
من کمتر سراغ دارم که برادر آملی در نماز گریه نکند. همواره در حال گریستن بود، برای رسیدن به وصال و عشقی که در ایشان بود میخواست زودتر به بچههایی که رفتند بپیوندد و زودتر شهید بشود. از دوری بچهها و فراق شهادت خیلی رنج می برد.
از شهید املی بیشتر بگین هرچند این چهره و این عکسها خیلی بیشتر ازکلمات حرف برای گفتن دارن
ایکاش منم این ادم ها رو درک می کردم
تو دیگه کی بودی؟!
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد…
درسته هیجوقت ندیدمتون ولی واقعا دلتنگ تونم
بعد از کربلای ۵ حاج فضلی هر جا مصاحبه می کرد حتما از شهید آملی نام می برد. تو تلویزیون و رادیو همیشه موقع تشریح عملیات از شهید آملی ذکر نام می کرد چون خط به مدد ایشون شکسته شد.
در سفر عاشقی ، هرچه سبکبارتر
قافله ی عشق را ، قافله سالارتر
روحت شاد فرمانده
چنان پر شد فضای سینه از دوست
که یاد خویش گم شد از ضمیرم
روحت شاد دریادل
عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست ؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
شهدا دست ما را هم بگیرید
بسیار عالی برای ما که زمان جنگ نبودیم این خاطرات و مطالب که بیشتر به افسانه ها می ماند خیلی ارزشمند است امیدوارم بتوانم به فرزندانم که دهه هشتاد و دهه نودی هستند هم منتقل کنم
التماس دعا
ان شالله فرزندانتان با تربیت صحیح شما، در ظهور حضرت ولیعصر، حماسه ساز باشند
باسلام – لطافت روح شهیدآملی همه دوستان را به خودش جذب می کرد و هر شخصی با برخورد اول شیفته این شهید بزرگوار می شد .
شهیدا همشون خوب بودنا ولی بعضیاشون یه جور خاصی دلنشینن مثل همین شهید
اصن عکسش آدمو میگیره🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
در عملیات کربلای ۵ منطقه ای به گروهان نصر به فرماندهی برادر علیرضا آملی محول شده بود که دشمن در آنجا خیلی مقاومت میکرد. به دلیل حجم آتش دشمن، گروهان زمینگیر شده بود. وقتی علی آقا وضع را دید، خودش سر ستون قرار گرفت و به این شکل به کار هدایت نیروها پرداخت و بعد از مختصر درگیری به پیشروی ادامه دادیم. برادر آملی مردانه و شجاعانه سر ستونها را هدایت کرد. درگیری هر لحظه شدیدتر می شد، طوری که جلوی پیشروی گرفته شده بود، ولی بالاخره با استقامت گروهان نصر به فرماندهی برادر آملی و گروهان های فجر و… ادامه مطلب »
من کمتر سراغ دارم که برادر آملی در نماز گریه نکند. همواره در حال گریستن بود، برای رسیدن به وصال و عشقی که در ایشان بود میخواست زودتر به بچههایی که رفتند بپیوندد و زودتر شهید بشود. از دوری بچهها و فراق شهادت خیلی رنج می برد.