با ما در ارتباط باشید : 09199726467

شهدا

شهید محمود زارع بنادکوکی

ولادت: 1340     |     مجروحیت: 1364/11/21 عملیات والفجر 8 (ام الرصاص)

شهادت: 1370/10/12 بیمارستان ساسان

 


زندگینامه


محمود زارع در پنجمین روز از مهرماه سال 1340 در شهر بنادکوک استان یزد، در خانواده ای مذهبی و کارگری چشم به جهان گشود.

روزهای کودکی به همراه برادرانش در کشاورزی به پدر یاری می رساند. جوهره وجودي و شخصيت او در پرتو پدري مذهبي و زحمتكش و مادري سيده و مؤمنه شكل گرفت. نوجوان بود که به همراه خانواده در شهر کرج ساکن شد و همزمان با تحصیل در دبیرستان، رشته ریاضی، در فعالیت های مذهبی محل، شرکتی جدی و موثر داشت.

از نخستين روزهای شكل گيری انقلاب، محمود به همراه برادرش كاظم در تمامی صحنه ها و ميادين مبارزاتی، حضوری فعال داشت و با درك صحيح و تيزهوشی خاصی که داشت، خیلی زود به نیرویی محوری در میان جوانان انقلابی تبدیل شد که گرما و حرارت انقلاب را در بین همگان شعله ور می ساخت. همواره در تظاهرات و درگيري‎ها و برخوردهاي خياباني شركت داشت و چند بار مورد ضرب و شتم نظاميان شاه واقع گرديد.

او از نخستين کسانی بود كه به منظور جهاد و مقابله با ضد انقلاب داخلی به طور داوطلب عازم كردستان گرديد و به عضویت در گروه القارعه درآمد. سپس با آغاز جنگ تحميلی به جنگ با دژخيمان بعثی پرداخت.

در آبان ماه 61 بود که پس از دو سال جهاد بی امان، هنگامی که محمود در ارتفاعات الله اكبر مشغول جهاد با متجاوزين بعثی بود، برادرش كاظم در يك عمليات نفوذی در شهر مندلی عراق به فيض شهادت نائل گشت. محمود پس از تلاش های بی وقفه جهت يافتن پيكر مطهر برادر، به جايی نرسيد و با دلی پر درد خبر شهادت جانگذار كاظم را به خانواده رساند.

در سال 62 خانواده مقدمات ازدواج محمود را با دختری عفیف و پاکدامن مهیا ساختند؛ زنی آرام و صبور که همچون ستونی محکم، پشتیبان مجموعه فعالیتهای بی امان همسرش در زمینه های مختلف بود و حمایتش می کرد. چرا که احساس مسئولیت عمیق و خاصی که در محمود وجود داشت، محدود به موضوع خاصی نمی شد. او در تمامی فعالیت ها حضوری جدی داشت: نظارت بر ساخت مسجد محل، تشکیل و تدوین انجمن اسلامی محل، مدیریت فعالیت های امنیتی انتظامی در پایگاه بسیج، رسیدگی به محرومین محل و… نمایانگر وجوه متعدد شخصیت این جوان انقلابی و متعهد بود که با پیگیری های مستمر در امور، به انجام وظیفه دینی و میهنی خود می پرداخت.

او همچنین به عنوان يكی از بسيجيان لشكر ده  سيد الشهدا(ع) در خطوط مقدم جبهه حضوری مستمر و فعال داشت و با شركت در اغلب عمليات ها از جمله والفجر مقدماتی، والفجريك، والفجر دو ، والفجرسه، خيبر و رمضان، بيش از 6 بار از نواحی مختلف: سر، گردن، حنجره، پهلو، شكم، دست و كتف راست مجروح گرديد و هیچ مهمی حتی خانواده و همسر و دختر کوچکش مانعی برای انجام تکلیفش محسوب نشد و او را از پرداختن به هدف والایش باز نداشت و مصمم تر نیز ساخت.

محمود زارع به عنوان مسئول حوزه 10بسیج کرج، با آموزش منظم انواع شیوه و شگردهای نظامی و رزم های شبانه، خیل عظیمی از جوانان بسیجی را مهیای حضور در جبهه ها ساخت و آموزه های عمیق عقیدتی و اجتماعی را در قالب برنامه ها و اردوهای منظم در آنها نهادینه کرد و نظم و انضباط، استفاده بهینه از زمان و مغتنم شمردن آن و تشویق به موقع نیروها را از رموز موفقیت می دانست و به اجرا در می آورد.

سرانجام در نیمه شب 21 بهمن ماه سال 1364 زمانی که محمود معاون گردان حضرت علی اکبر بود، در منطقه ام الرصاص در عملیات والفجر 8 ، در اثر اصابت ترکش، از نواحی شکم، کمر و پاها به شدت مجروح و دچار ضایعه نخاعی شد که برگی جدید را در زندگی سراسر مبارزه محمود و همسرش رقم زد. دردی جانکاه که به مدت هفت سال، تا زمان شهادت، لحظه ای او را رها نکرد و آسوده نگذاشت و هیچ یک از درمان ها و عمل های جراحی در داخل و خارج کشور نتوانست حتی ذره ای از شدت آن بکاهد. هر چند دقیقه یکبار درد شدت می گرفت و بدن رنجورش را روی ویلچر مچاله می کرد و بر پاهایش مشت می کوبید و اگر محبت های بی دریغ و پرستاری های بی وقفه همسر ایثارگرش نبود، تحمل آن درد میسر نمی شد. دردی که شرمنده ی محمود بود در صبر و مقاومتش در طی راهی عظیم و هدفی والا که آگاهانه برگزیده بود.

 

ز سوز دل، آه نیمه شب، ز صبر یار مبهوتم که صبر از صبر او لبریز (از اشعار همسر شهید)

 

روحیه سلحشورانه و مقاوم جانباز شهید محمود زارع باعث شد که پس از مجروحيت نیز با توجه به تحمل انواع جراحات وارده و درد جانكاه نخاعی، در صحنه‌های اجتماعی و سياسی حضوری مؤثر داشته باشد و در مسئوليت‌هایی نظیر احداث ستاد مقر تبوك لشکر ده سيد الشهدا (ع)، معاونت بسيج مركزی سپاه ناحيه كرج، معاونت و سرپرست بهداشت و درمان بنياد جانبازان كرج انجام وظيفه نماید.

تولد فرزند دومش محمد نور امیدی در دل رنج کشیده اش تاباند

سعیده و محمد هست نور دل من…..همسرم هست چراغ محفل خانه من (از اشعار شهید)

محمود زارع طی هفت سال مجروحيت همواره با ذكر نام خدا و توسل به ائمه اطهار (ع) با صبر و استقامت آن دردهای جانكاه و طاقت فرسا را تحمل نمود و همچون شمع به پای نهال انقلاب سوخت. او کوه صبر و مقاومت بود که با درد به هم آمیخته شده بود و با روحيه ای وصف ناپذير راضی بود به رضای يار و سنگ صبوری برای عزيزان جانباز که همواره آنان را به استقامت و شكيبايی دعوت می‌نمود. به گفته ی همسرش: او دردهاي زيادي را تحمل كرد اما هرگز ايمان قوي‌اش متزلزل نگرديد و بارها به ياد دارم كه آهسته با خداي خويش نجوا مي‌كرد و خود به تنهايي عذاب و درد و رنج را تحمل مي‌كرد. نمي‌گذاشت كه من و فرزندانش صداي درد و رنجهايش را بشنويم، مبادا که احساس ناراحتي كنيم.

محمود با روحيه ای مقاوم و استوار و با صبر و سكوت و با تلاش های همسر ایثارگرش به مدت هفت سال آن درد مزمن را تحمل كرد و سرانجام در شامگاه پنجشنبه دوازدهم دی ماه 1370 در بیمارستان ساسان، به خيل شهيدان پيوست و روح پاكش فارغ از آن درد جانكاه و جسم پژمرده و تب دار به ديدار معبود شتافت.

پیکر پاکش، با شکوه تمام، بر دستان خیل جمعیت مردم کرج تشییع شد و جسم رنج دیده اش در گلزار شهدای چهارصددستگاه آرام گرفت و روح بزرگش در کنار برادر شهیدش در اعلا علیین جای گرفت.

 

فعالیت‌ها و خدمات عارف متقی سردار سپاه اسلام شهید محمود زارع:

 

الف: دوران انقلاب

دانش آموز هنرستان فنی شهرستان کرج بوده و از بدو مبارزات و شکل گیری تظاهرات دانش آموزی شهرستان نقش فعال و موثری داشت.

در این رابطه نیز چند بار آسیب و جراحت برداشت ازجمله در تسخیر و سقوط شهربانی مرکزی و ساواک شهرستان مذکور در سال 57

 

ب: در سال 59 همزمان با شروع قائله کردستان، داوطلبانه عازم منطقه کردستان و جبهه نبرد گردید که این حضور به طور مستمر و پیوسته تا سال 1361 به صورت بسیجی ادامه داشت.

 

ج: از سال 1361 به عضویت رسمی سپاه پاسداران کرج درامد و از آن پس نیز ضمن عهده دار شدن مسئولیت های مختلف، همواره در صحنه های نبرد جنگ تحمیلی حضوری فعال و موثر داشت.

 

د: در عملیات های پاکسازی مناطق مرزی کردستان، بازی دراز، الله اکبر، بازی ولایت فقیه، خیبر، رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 1 و 2 ، بیت المقدس و والفجر8 در خطوط مقدم شرکت داشت و بیش از 6 بار از نواحی سر و گردن و دست و کتف و شکم و پاها و ستون فقرات مجروح و نهایتا دچار ضایعه نخاعی گردید.

 

هـ: مسئولیت های دوران دفاع مقدس:

1: واحد جذب نیرو شهرستان سال 62

2: مسئولیت مدیریت داخلی سپاه پاسداران سال 63

3: مسئول ستاد ناحیه 10 بسیج کرج به مدت یک و نیم سال، 64

4: معاون واحد بسیج سپاه ناحیه کرج به مدت یک سال، 66

5: معاون فرمانده گردان علی اکبر در عملیات والفجر 8 – ام الرصاص، سال 64

6: مسئول احداث و سازماندهی مقر تبوک لشکر 10 سیدالشهدا علیه السلام، به مدت یک سال، 66

7: مسئول و سرپرست واحد بهداشت و درمان بهداری جانبازان کرج به مدت یک و نیم سال

 

پوستر یادبود جانباز شهید «حاج محمود زارع بنادکوکی»

 


خاطرات


از زبان مادر شهید محمود زارع:

اوایل که رفته بود جبهه، تارهای صوتی‎اش قطع شد. وقتی به ما خبر دادند و رفتیم بیمارستان، دیدیم نمی‎تواند حرف بزند. دکترها گفتند ببریدش خانه، کمی استراحت کند، بعد بیاوریدش برای عمل. در خانه یک دفتر و خودکار کنارش بود تا هر کاری دارد توی آن بنویسد، چون نمی‎توانست حرف بزند. وقتی می‎ایستاد برای نماز، گریه‎ام می‎گرفت.

پنج شش روز که گذشت، مثل بچه‎اي كه تازه زبان باز كرده باشد، شروع کرد به حرف زدن! بردیمش بیمارستان. دکتر گفت: جوان! تو شفا گرفته‎ای! دیگر نیازی به عمل نیست.

* * *

دوباره رفت جبهه. این بار لگنش شکست. در بیمارستان، پاهایش را آویزان کرده بودند. مدتی طول کشید تا خوب شد.

به پدرش گفتم برايش زن بگيریم بلكه ديگر به جبهه نرود.

ازدواج کرد. بچه‎اش که به دنیا آمد دوباره راهی جبهه شد. گفتم محمود! جنگ كه تمام نمي‌شود، بگذار زنت رو به راه شود بعد برو. گفت: «نه مادر! بايد بروم.»

* * *

دوباره مجروح شد. این بار قلب محمود آسیب دیده بود. همراه برادرش راهی انگلستان شد. آنجا قلبش را عمل کردند، برایش دریچه‎های مصنوعی گذاشتند و سفارش کردند که به خودش فشار نیاورد، ولی گوش نمی‎کرد.

سرما که به او می‎خورد، تمام بدنش عفونت می‎کرد. دوباره به انگلستان رفت ولی گفتند دیگر کاری نمی‎توانیم برایت بکنیم. گاهی در نماز، از شدت درد، مچاله می‎شد و پاهایش را می‎زد به پیشانی‎اش.

خیلی سختی می‎کشید ولی دم نمی‎زد. می‎گفتم: «مادر! كجات درد مي‎كنه؟…» مي‎گفت: «مادر! من هيچي‎م نيست.»

 


تصاویر


 


آثار


نامه جانباز شهید محمود زارع به خانواده:

 

بسمه تعالی

نور چشم عزیزم غلامرضا و رحمان، به فامیل یک یک و فرد فرد عرض سلام می رسانم. خانواده عزیزم را سلام می رسانم. همسر عزیزم را سلام می رسانم. به خدمت برادران با خانواده، عرض سلام می رسانم. همسایه ها اگر پرسیدند از حال بنده، بگوئید سلام می رساند. به بچه ها و بزرگان سلام می رسانم خصوصا به یک یک دعا و سلام می کنم و پوزش می نمایم.

برادران، فامیل، بزرگ و کوچک، دعا و سلام می رسانم.

زیاده عرضی ندارم به جز سلامتی شما

 


مستند


 


دلنوشته


در سرتاسر سنت مرسوم محمدي (ص) اين سيلاب خون شهيد است كه همه ذهنيت‎هاي عافيت‎طلبانه را لايروبي مي‎كند و زمينه تحقيق آرمان‎هاي والاي انساني را فراهم مي‎سازد.

به راستي رداي زيباي شهادت برازنده است و بركاروان بي كران عزيزاني كه قامتشان همه مردانگي، شرف و غيرت بود، آنان كه بر شط خون شناور گشته و از ميادين مين مردانه گذشتند تا مسير عزت و آزادگي را در هر پيچ تاريخ انسانيت با لاله و شقايق زينت بخشند. آنان كه در راه خدا خون دادند و در غم محرومان و ستمديدگان از ظلم ظالمان تاريخ خون دل خوردند و فرياد عدالت خواهيشان در گلو شكست. آن دوستان پاك بسيجي كه در خطوط مقدم جبهه به هنگام مجروحيت با دست و پاي قطع شده لبخند رضايت مي زدند تا همسنگران تضعيف روحيه نشوند، اين رادمردان به پيامبرشان حضرت محمد (ص) اقتداء كردند كه طي كمتر از ده سال حدود هشتاد بار در راه خدا و تحقق دين او جنگيد و در اين راه زخم هاي بسياري برداشت. تاريخ هيچ جاي بدن پيغمبر(ص) را سراغ ندارد كه در مسير تحقق احكام الهي مجروح نشده باشد.

سبكباران عاشقي كه مولايشان حضرت علي(ع) است او كه امير مومنان و خصم ستمگران است. او كه حاضر نشد به ناحق دانه جويی را از دهان مورچه اي بگيرد اما در برابر رياكاران و زورگويان همانند يك جنگجوي قهرمان شمشير روي سر مي چرخاند و كله مزدور و ظالم مي پراند.

آري شهيدان ما امام و مقتدايشان حضرت حسين ابن علي(ع) است كه سخاوتمندانه خون خود و تمامي عزيزانش را در جهت نجات اسلام از انحراف هديه نمود و رهبرشان خميني كبير (ره) است كه تمام عمر شريف خويش را در مسير مبارزه با مستكبران و احياء اسلام ناب وقف نمود. تاريخ 1400 ساله شيعه همواره با درخشش لاله هاي خونين پيكر و مرغان آغشته به خون منور است.

و جانباز شهيد محمود زارع يكي از اين رهروان راستين بود از خيل رهرواني كه پس از چند سال همچنان نمازهاي عشق آلودبازي درازش خلصه هاي مجاهدانه هورالهويزه اش، راز و نياز و نيايش‌هاي شب هنگامش بر خاك هاي گرم جنوب و كوههاي يخ زده غرب به همراه ايثارگري ها و شجاعت هاي مردانه اش در عمليات هاي بدون بازگشت گروه القارعه طنين انداز گوش عاشقان و همسنگران است.

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میم
میم
5 سال قبل

100 صلوات هدیه به روح مطهر شهید محمود زارع
ایشالا ایشونم دعاگوی ما باشه

صبوری
صبوری
5 سال قبل

روحشون شاد و درجاتشون متعالی

سیف الدینی از یزد
سیف الدینی از یزد
4 سال قبل

امیدوارم باشهدای صدر اسلام محشور وروح بلندشان دراعلی علیین جاودانه باشد

همچنین ببینید
بستن