فقط اون لحظه ای که علی میرالی عزیز سرش را از چادر گردان میکرد بیرون و داد میزد بچههای مخابرات ما غذامونو خوردیم بدو بیا بابا ظرفها رو بشور تا شهیدشی…. رو یکبار دیگه میخوام. آی رفقا ما که هرلحظه بیادتون هستیم آیا شما هم از ما یاد میکنید
فقط اون لحظه ای که علی میرالی عزیز سرش را از چادر گردان میکرد بیرون و داد میزد بچههای مخابرات ما غذامونو خوردیم بدو بیا بابا ظرفها رو بشور تا شهیدشی…. رو یکبار دیگه میخوام.
آی رفقا ما که هرلحظه بیادتون هستیم آیا شما هم از ما یاد میکنید