
خاطرۀ جانباز احمد میرعلی پور:
درباره تدارکات
مدتی که برای عملیات رفته بودیم به منطقه «حاج عمران»، من هم برای پشتیبانی عملیات رفته بودم. من و یک نفر دیگر مسئول تدارکات گروهان بودیم.
یک روز صبح با تویوتا رفتیم که غذای گردان را بیاوریم.
دیگ غذای گردان را از روی کفی تریلی منتقل کردند به وانت تویوتا و ما راه افتادیم.
میانه ی راه، هواپیماهای دشمن آمدند و شروع کردند به بمباران. ما هم به سرعت پیش می رفتیم.
یک لحظه برگشتم به عقب نگاه کردم و دیدم دیگ غذا نیست!...
ناراحت شد...
Read More