
روایت جانباز مجید رضایان از شهادت دو برادرش در عملیات کربلای 5
دیماه 1365 بود و مرحله اول عملیات کربلای 5...
بعد از یک درگیری سخت، بالاخره ما توانستیم خط خودمان را تثبیت کنیم. پشت خاکریزها مستقر شدیم و برای کارهای پدافندی، آن روز را به شب رساندیم. نیروها کاملا در موقعیت خود مستقر شده بودند دو شب بود که نخوابیده بودم. گفتم «خوب است استراحتی بکنم.»
با جلال شاکری روی همان خاکریز که یک کانال بود، دراز کشیدم.
یکدفعه دیدم برادرم مهدی همراه پسر عمه ام که در گردان ما بودند آمدن...
Read More