
خاطره برادر حسن پندآسا
درباره برادر محمود خانی
آخرین روزهای جنگ بود...
ما رزمندگان گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در دز مشغول آموزش غواصی بودیم که یک روز اخبار ساعت 14 اعلام کرد قطعنامه 598 توسط ایران پذیرفته شد. اما دو سه روزی نگذشت که عراق دوباره حمله کرد و آمد تا جاده اهواز-خرمشهر.
ما هم تجهیز شدیم، از دز رفتیم به اردوگاه کوثر در اهواز و از آنجا هم به اردوگاه دارخوین منتقل شدیم. سپس راهی شلمچه شدیم برای مقابله با تک دشمن.
همان آخرین روز جنگ بود که دوست و همرزم عزیزما...
Read More