
خاطره برادر مصطفی صدرالدین
از روزی که بیسیمچی فرمانده گردان شد
بهمن 1365 بود که دوباره به جبهه اعزام شدم. تقریبا یکماه در اردوگاه کوثر بودیم و من در گروهان فجر بودم. در آن مدت با برادران: اکبر اسماعیلی، مجید رضائیان و یکه فلاح، دوست و آشنا شدم.
تقریبا قبل از عملیات تکمیلی کربلای ۵ بود که به کمک این دوستان منتقل شدم به گروهان مخابرات و به عنوان بیسیمچی دسته ویژه منصوب شدم.
در مرحله تکمیلی عملیات کربلای ۵ (حدود دهم یا یازدهم اسفند 65) ما را به شلمچه بردند. شب...
Read More