شهیدان را یاد کنیم با ذکر صلوات

آخیش…

خاطره برادر مهدی زادسر درباره نحوه شهادت شهید حسن یداللهیبعد از اتمام ماموریت در مرحله

بیشتر »

مادر شهیدی که لحظه شهادت فرزندش را به چشم دید

مادر شهید امرالله دادخواه

 

جلوی درب خانه ایستاده است… به عقب بر میگردد و از مادر میخواهد که نوزاد 3ماهه اش را بیاورد تا دوباره ببوسدش، همین چند لحظه قبل بود که در آغوشش کشیده بود و حسابی بوسیده و بوئیده بودش ولی سیر نمی شد، راضی نمی شد. دل مادر تکان میخورد، با خود میگوید چرا امرالله اینبار که راهی جبهه است، اینگونه از اهالی خانه خداحافظی میکند! چرا چشم از چشمان معصوم و لبخند شیرین کودکش بر نمیدارد! طوری وداع میکند که انگار در حال دل کندن و رفتن برای همیشه است. امرلله کودکش را در آغوش میگیرد و با مهر نگاهش میکند، بعد نگاهی به مادر می اندازد و میگوید: «مواظب کودکم هستی مادر؟! اگر مریض شد، او را به دکتر میبری؟ هرچه نیاز داشت برایش فراهم میکنی؟!» مادر قد و بالای فرزند رشید خود را بر انداز میکند، چقدر لباس خاکی جبهه به او می آید، یاد علی اکبر(ع) می افتد که راهی میدان جنگ بود. نکند دیگر امرالله برنگردد…

 

***

 

با فریاد از خواب بر می خیزد، خیس عرق شده است، عجب خوابی بود، شب عملیات، شلمچه و کانال، نور منور و صدای خمپاره، امرالله را دید که بر روی زمین افتاده است و دوستانش پایش را می بندند، دید که با فریاد از نیروهایش میخواهد ، همانجا رهایش کنند و به پیش بروند، پسر عزیزش را دیده بود که در میان آتش و خون بلند شده و لنگان لنگان خود را به جلو میکشد، نگران است و می داند که سرنوشت عملیات برای جنگ تعیین کننده است. ناگهان تیری به شکم امرالله اصابت میکند. با افتادن و شهادتش، مادر نیز با هراس از خواب میپرد.

منظربانو دلتنگ است و نگران، از امرالله خبری نیست ، نوه شیرین خود را در آغوش میگیرد ، برایش لالایی میخواند ، یاد کودکی های فرزند رشید می افتد ، همینقدر آرام و شیرین بود ، با پدر مو نمیزند ، بوی امرالله را هم میدهد. با این حرفها و خیالها خود را آرام میکند تا شاید همین روزها از پسر رزمنده خبری بیاید و اهل خانه را از نگرانی در بیاورد.

تقی ، پسر دیگر منظربانو روبروی مادر نشسته است و قرآن میخواند ، اشک از گوشه چشمش روان است و با سوز آیه های الهی را زمزمه میکند ( وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ؛ ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.)

با این آیه نوری بر قلب منظربانو می نشیند: «میدانستم ، امرالله من شهید شده است.»

سر به آسمان بر میدارد : «خدایا به من صبر زینب(س) عطا کن تا در روز محشر رو سفید باشم.»

رو میکند به پسرش که قرآن میخواند: «تقی جان چه شده؟ چرا اینقدر غصه دار هستی مادر؟ امرالله بر نمی گردد! شهید شده است! میدانم امرالله شهید شده است، خوابش را دیده ام…»

تقی با چشمان خیس به مادر نگاه میکند: «حاج خانم! از کجا فهمیدی؟! در خواب چه دیدی؟!»

مادر تعریف میکند شلمچه را ، کانال و عملیات را ، منور و خمپاره را ، پا و شکم تیر خورده ی امرالله عزیزش را ….

– «بله مادر، همینطور که گفتی شهید شده است… درست دیده ای ….»

منظربانو دستی مهربانانه بر سر پسر میکشد: «اینقدر در خودت نریز دلبندم، غصه بی برادری ات را با من تقسیم کن مادر، شهادت برادر بر تو مبارک، اینکه غم ندارد، باید شاد بود و شکر کرد… راضیم به رضایت پروردگارم….خودش داده و خودش هم نزد خود برده است… خوش به سعادتش که اینگونه عاقبت به خیر شد… شیرم حلالت مادر…شفیعم در روز محشر باش امرالله من…»

 

***

 

یک بار دیگر از خواب میپرد: «بسم الله الرحمن الرحیم… خدایا 72 روز است از امرالله خبر ندارم ، جنازه اش پیدا نشده ، همرزمانش گفتند نمیدانند بعد از تیر خوردن چه بر سر وی آمده… این چه خوابی بود که دیدم؟! چه معنی دارد حرفهای امرالله؟!…»

سعی میکند به خاطر بیاورد… امرالله را دیده بود با همان لباس خاکی و چفیه ای که میرفت.. همان نگاه… همان لبخند… خودش پشت سرش آب ریخته بود تا زودتر بیاید… دستش را گرفته و گفته بود: کجا هستی پسرم؟ چرا به خانه برنمیگردی؟ دلم برایت تنگ شده مادر… گفته بود: می آیم مادر…می آیم ولی دیگر به دردت نمیخورم…

چقدر صدایش آسمانی بود… انگار آن دنیایی شده بود. یکبار دیگر در دل منظر بانو دلشوره  خانه کرد…

 

 ***

 

پنجم نوروز است؛ سعی میکند خود را با دید و بازدید مشغول کند، شاید از دلشوره اش کاسته شود…

در را که میزنند گوشهایش را تیز میکند، صدایی می آید: آقا تقی … یک لحظه بیایید دم در، کمک میخواهم، ماشینم خراب شده با من بیایید برویم…. منظربانو باز هم به خواب خود فکر میکند، حرفها را به یاد می آورد… «می آیم مادر … میدانم، امرالله من آمده است … پیکر پاکش آمده است… به من دروغ نگویید … میخواهم پسرم را ببینم… میخواهم عطر شهادت را از او استنشاق کنم…»

– «درست است مادر… امرالله آمده… باز هم تو زودتر فهمیدی… برگشتن فرزند به منزل مبارک مادر، شهادت دلبندت بر تو مبارک مادر… خوش به سعادتت که خداوند مقام مادر شهید بودن را به تو عطا کرده است…»

 

***

 

شهید امرالله دادخواه در زمان اعزام به جبهه مسئول بسیج ادارات و کارخانجات کرج بود. وی در عملیات کربلای 5 در کربلای ایران یعنی شلمچه به همان ترتیب که مادر در خواب دیده بود به شهادت میرسد. وی که در دسته ویژه گردان علی اکبر(ع) بود، در تاریخ 23 دی 1365 به شهادت رسید و 72 روز بعد از شهادت در روز پنجم نوروز، پیکر پاکش، به دست مادر رسید.

نوروز سال 1393 نیز، مادر به دیدار فرزندش رفت…

 

 

 

 

  1. بنده از کودکی با مرحوم بدلیل همسایگی با پدر مرحوم ایشان اشنا شدم . مرحوم باقرصاد فردی مومن با اعتقاد…

  2. حاج آقا باقرصاد در زمینه جذب جوان ها به بسیج و پایگاه بسیار دور اندیش بودند و هیچ گاه ایشان…

  3. سلام خدا رحمت کند حمید اقا رو تو آغوش این حقیر به شهادت رسید تیری که به شهید چابک اصابت…

  4. سلام بر امام شهدا و شهدای امام خدا روح بلند این شهید را رفعت بیشتر عطا فرماید دردانه بودند چند…

  5. روحش شادویادش گرامی.پادگان کوثر وقتی وارد چادر ف گردان شدیم قاب عکس ش علی گروسی شدپارتی من وکمال برای انتقالی…

 

رزمنده حسین اخلاقی دوست

نام و نام خانوادگی: سید حسین اخلاقی دوست نام پدر: یدالله نام مادر: زینت سادات تاریخ تولد: ۲۰ خرداد ۱۳۴۵ محل تولد: تهران شهر محل

بیشتر »

تسلیت به سردار عباس رنجی

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ متأسفانه باخبر شدیم اخوی گرامی سردار حاج عباس رنجی به رحمت خدا رفتند لذا بدینوسیله مصیبت وارده را به ایشان

بیشتر »

رزمنده مهدی نصیری

نام و نام خانوادگی: مهدی نصیری نام پدر: مسلم نام مادر: نازی تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۹ محل تولد: تهران شهر محل سکونت فعلی: قم

بیشتر »

رزمنده قاسمعلی بیات

نام و نام خانوادگی: قاسمعلی بیات نام پدر: سلطانعلی نام مادر: زهرا تاریخ تولد: ۱۵ خرداد ۱۳۴۴ محل تولد: ارغش آباد شهر محل سکونت فعلی:

بیشتر »

ماجرای اولین اعزام

خاطره برادر اکبر نریمانی قسمت اول آذر ماه ۵۹ بود که درس را ترک کردم و تصمیم گرفتم بروم جبهه. سه ماه بود که از

بیشتر »

شهیدستان

به همت برادر حاج سعید مومنی، عکس شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در قاب متحدالشکل قرار گرفت و از طریق نرم افزار، افزایش

بیشتر »

دفتر پلاک عملیات سیدالشهدا

دفتر پلاک گردان علی اکبر(ع) اسامی شهدا و رزمندگان عملیات فکه سیدالشهدا نام           نام خانوادگی           نام پدر    محل اعزام

بیشتر »

به خاطر مسلم

در یک روز سه شنبۀ اردیبهشتی، میزبان حاج حجت زندیه، روحانی گردان حضرت علی اکبر علیه السلام بودیم.  حاج آقا زندیه از راه دور و

بیشتر »

رقص کلاه‌خود در آسمان!

به روایت علی دانائی درباره مرحوم جانباز اسماعیل تیغ‌کار (اعتمادی) عملیات کربلای ۴  وقتی عملیات کربلای ۴ انجام نشد و دستور عقب‌نشینیِ فوری آمد، بیشتر

بیشتر »

عملیات بی عملیات!

روایت برادر “علی دانائی“ از عملیات کربلای چهار از آنجایی که ٨ نفر از دوستان هم محلی‌ام بخصوص شهید محمد معارف‌وند در گردان حضرت ‌علی‌اکبر

بیشتر »

مراسم چهلم مرحوم زارع

بسم الله الرحمن الرحیم بدینوسیله به اطلاع میرساند مراسم چهلم برادر رزمنده؛ مرحوم کربلایی محمد زارع برگزار میگردد. زمان: پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ – ساعت

بیشتر »

با “ملکوتی” در ملکوت

در یکی از روزهای زیبای اردیبهشتی سال ۱۴۰۲ مهمان رزمنده‌ای دیگر از گردان حضرت علی اکبر(ع) شدیم؛ دکتر حبیب‌الله ملکوتی‌فر. سالها مشغلۀ کاری و دوری،

بیشتر »

رزمنده غلامرضا یاوند عباسی

شناسه نام و نام خانوادگی: غلامرضا یاوند عباسی نام پدر: محمود علی نام مادر: زرین تاج تاریخ تولد: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۷ محل تولد: تهران شهر

بیشتر »

مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام به تفکیک استان

مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام به تفکیک استان​

آذربایجان شرقی آذربایجان غربی اردبیل اصفهان البرز ایلام بوشهر تهران چهارمحال و بختیاری خراسان جنوبی خراسان رضوی خراسان شمالی خوزستان زنجان سمنان سیستان و بلوچستان فارس قزوین قم کردستان کرمان کرمانشاه کهگیلویه و بویراحمد گلستان گیلان لرستان مازندران مرکزی هرمزگان همدان یزد

آذربایجان غربی

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

اردبیل

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

ایلام

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

بوشهر

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

چهارمحال و بختیاری

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

خراسان جنوبی

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

خراسان رضوی

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

خراسان شمالی

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

خوزستان

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

زنجان

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

سیستان و بلوچستان

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

فارس

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

قم

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

کردستان

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

کرمان

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

کهگیلویه و بویراحمد

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

گلستان

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

هرمزگان

تاکنون هیچ اطلاعاتی از مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام در این استان به ثبت نرسیده است.

زیارت مزار شهدای گردان حضرت علی اکبر علیه السلام

#