با ما در ارتباط باشید : 09199726467

یادها

شرط شهید علیرضا آملی برای ازدواج!

خاطره محمود روشن (نویسنده)

از شهید علیرضا آملی

 

علیرضا آملی، فرمانده گروهان نصر، گردان علی اکبر بود.

 

یکبار برایم تعریف کرد:

«مادرم به من می‌گه تو که به اندازۀ کافی تو جبهه خدمت خودت رو کردی، مجروح هم که شدی، جبهه رو ول کن و برگرد و ازدواج کن. طبقه بالای خونه خالیه و تو می‌تونی اونجا یه زندگی خوبی رو شروع کنی.

من هم به مادرم گفتم من یه درخواست دارم، اگه درخواست من رو انجام بدی از جبهه برمی‌گردم!

مادرم پرسید: درخواست تو چیه؟!… هر درخواستی باشه قبول می‌کنم.

به مادرم گفتم: حرفت رو قبول می‌کنم، به شرطی که دوستانی که تو جبهه دارم رو به شهر برگردونی!

مادرم گفت: من که نمی‌تونم اون‌ها رو برگردونم.

گفتم: نکته همین جاست. دوستان من متعلق به جبهه هستن، اون‌ها رو نمی‌شه برگردوند و از جبهه جداشون کرد. من هم متعلق به جبهه هستم. پس همراه دوستانم تو جبهه می‌مونم تا یا شهید بشم یا پیروز بشیم.»

 

علیرضا وقتی که برای عملیات کربلای 5 به جبهه رفته بود، دیگر برنگشت!

او در اولین مرحله عملیات، همراه با دوستانش آسمانی شد…

 

 

منبع: کتاب اعزامی از شهر ری؛ صفحه 237 تا 239

 

https://www.ali-akbar.ir/745/%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%a2%d9%85%d9%84%db%8c/

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیانفر
کیانفر
3 سال قبل

روحش شاد. فرمانده دلاور و شجاع گردان علی اکبر (ع). در کربلای ۲ تپه شهدا افتخار داشتم که در رکابشان باشم.

همچنین ببینید
بستن